زباَنزد
هوالعلیم
زَبانزَد: مطلبی که مورد تائید همگان است ؛ موضوعی که اکثریت مردم به درستی آن اعتقاد دارند ؛ سخنی که بر سر زبان ها است. ( زبانزد خاص وعام ) . . .
زَبانزَد: مطلبی که مورد تائید همگان است ؛ موضوعی که اکثریت مردم به درستی آن اعتقاد دارند ؛ سخنی که بر سر زبان ها است. ( زبانزد خاص وعام ) . . .
زبانزد :ضرب المثل
دکتر کزازی " زبانزد " را در نوشته های خود به جای " ضرب المثل" بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۳۰.
نگاه شود به ضرب المثل
دکتر کزازی " زبانزد " را در نوشته های خود به جای " ضرب المثل" بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۳۰.
نگاه شود به ضرب المثل
زبانزد. ( صفت مفعولی مرکب مرخم ) رجوع شود به «زبان زد». معروف، مشهور. ( منبع: فرهنگ فارسی معین )
ضرب المثل