غربال

/qarbAl/

    mesh
    sieve
    coarse sieve
    riddle
    screen

فارسی به انگلیسی

غربال بند
screen-maker

غربال کردن
sift, screen, to riddle or sift

غربال کردن ارد و غلات
bolt

غربال کننده
sifter

مترادف ها

chaffer (اسم)
داد و ستد، سرند، غربال، ادم شوخ و خوش مشرب

screen (اسم)
سپر، پرده، سرند، غربال، دیوار، خمار، پرده سینما، صفحه تلویزیون، تور سیمی، تخته حفاظ، پنجره توری دار

riddle (اسم)
سرند، غربال، رمز، معما، چیستان، لغز، جدول معما

bolter (اسم)
سرند، غربال، الک، اسب چموش، فراری، فرار

sieve (اسم)
غربال، الک، اردبیز، پرویزن

harp (اسم)
سرند، غربال، الک، چنگ

cribble (اسم)
غربال

ethmoid bone (اسم)
غربال

پیشنهاد کاربران

واژه غربال
معادل ابجد 1233
تعداد حروف 5
تلفظ qarbāl
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: غِربال، جمعِ غرابیل] ‹غربیل›
مختصات ( غَ یا غِ ) ( اِ. )
آواشناسی qarbAl
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان مترادف و متضاد
غربال/ گربال - ابن واژه از کجا وارد فرهگ فارسی شده!
واژه غربال از زبان آرامی بنام اربالا arbala , در بابلی Babylonian اربالو arballu , ارمنی باستان خربل وارد فرهنگ ایرانی شده.
غربال
چچ
الک، آردبیز، پرویزن، غربیل، منخل، خاک بیز، سرند
الک
غربال کردن:الک کردن
مثال:
ارد ها رو غربال کن یعنی:ارد ها رو با استفاده از صافی الک کن
الک
بیختک
ماشوب

بپرس