فائق

/fA~eq/

    excellent
    superior
    great

فارسی به انگلیسی

فائق امدن بر
to surmount

فائق امدنی
surmountable

فائق شدن
defeat, conquer, beat

مترادف ها

superior (صفت)
بالاتر، مافوق، برتر، عالی، ارشد، فائق، بالایی

excellent (صفت)
بسیار خوب، عالی، ممتاز، غرا، عمده، فاخر، فائق، شگرف

dominant (صفت)
مافوق، برتر، چیره، برجسته، عمده، غالب، مسلط، حکمفرما، نافذ، نمایان، فائق، مشرف

prevalent (صفت)
برتر، رایج، متداول، مرسوم، شایع، فائق

predominant (صفت)
برجسته، عمده، غالب، مسلط، حکمفرما، نافذ، فائق، مشرف

surmounting (صفت)
فائق

پیشنهاد کاربران

فائق : فائق از اسم های خداوند است . فائق : برگزیده ، چیره شونده .
فائق: موفق شدن، چیره شدن، پیروزشدن برترشدن
پیروزی
موفقیت
فائق= چیره
فائق آمدن= چیره شدن
مهار، سرکوب

بپرس