فاتح

/fAteh/

    conqueror
    conquistador
    triumphant
    victor
    victorious
    winner
    winning

فارسی به انگلیسی

فاتح شدن
win, to conguer, to win a victory

مترادف ها

victor (اسم)
چیره، قهرمان، فاتح، پیروز، برنده مسابقه

conqueror (اسم)
غالب، فاتح، پیروز، کشور گشا، عالمگیر

winner (اسم)
برنده، فاتح، برنده بازی

victorious (صفت)
چیره، فاتح، پیروز، فیروز، مظفر، ظفر نشان، ظفرامیز

پیشنهاد کاربران

ظفرمند
بورمند
فاتِح:
١. گشاینده، گشایشگر، باز کننده
٢. چیره، پیروز
٣. جهانگشا، کشورگشا، سرزمین - گشا، شهرگشا
۴. بەدست - آورنده، بەچنگ - آورنده
🇮🇷 همتای پارسی: گشاینده 🇮🇷
[ ریشه: ف ت ح ] [ ریشه پارسی: باز گشودن]
فتح: گشود
فاتح: گشاینده
مفتوح: گشوده
تفتیح: گشایش
فتاح: گشایا
افتتاح: بازگشایی
مفتح: بازگشا
ظفرمآل ؛ که به پیروزی پایان یابد. که سرانجام آن با پیروزی توأم باشد : رایت ظفرمآل قرین دولت و اقبال به صوب ماوراءالنهر شتابد. ( حبیب السیر چ قدیم تهران ج 2 ص 179 ) .
نصرت اثر
فتح کننده
کشور گشا. چیره. قالب. پیروز
پیروز
مظفر
پرویز
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هَپتاک ( هَپت از اوستایی: هَپتی= فتح + «اک» )
اَوَژاک avažãk ( اَوَژ از سنسکریت: اَوَجی= فتح + «اک» )
پَراجاک ( پَراج از سنسکریت: پَراجی= فتح + «اک» )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس