ماشین

/mASin/

    contraption
    contrivance
    machine
    plant

فارسی به انگلیسی

ماشین اتش نشانی
fire engine, pumper

ماشین اطوکشی
hoffmans press

ماشین الات
apparatus, machinery, plant

ماشین الات و ابزار ماشین سازی
machine tools

ماشین با موتور تقویت شده
hot rod

ماشین باری
truck

ماشین بخار
steam engine, steam ergine

ماشین بخار کوچک
donkey engine

ماشین بذرکار
drill

ماشین برقی
dodgem

ماشین پارچه بافی
loom

ماشین پلیس
petrol car, squad car

ماشین پنبه زنی
comber

ماشین پولی
slot machine

ماشین تحریر
typewriter

ماشین تراش
lathe

ماشین جوجه کشی
incubator

ماشین جین
gin

ماشین چاپ
press, printer, printing press

ماشین چاپ گردان
rotary press

مترادف ها

apparatus (اسم)
لوازم، ساز، دستگاه، ماشین، اسباب، جهاز، الت

machine (اسم)
دستگاه، ماشین

engine (اسم)
محرک، ماشین، اسباب، الت، موتور، ماشین بخار

mill (اسم)
ماشین، کارخانه، اسیاب

automaton (اسم)
ماشین، ماشین خودکار، ادم مکانیکی، ادم بی اراده، الت دست

motor (اسم)
محرک، ماشین، اتومبیل، موتور، حرکت دهنده، منبع نیروی مکانیکی

plant (اسم)
دستگاه، ماشین، نبات، کارخانه، گیاه، رستنی، نهال، ماشینالات کارخانه

gin (اسم)
ماشین، افزار، جین، ماشین پنبه پاک کنی، حیله و فن، جرثقیل پایه دار، عرق جو سیاه

mechanism (اسم)
ساختمان، دستگاه، ماشین، مکانیزم، طرز کار، اجزاء متشکله چیزی، اجزاء و عوامل مکانیکی

پیشنهاد کاربران

ماَشین
جاده پیما
روی گفته هایم با شماست آقایAhmad Mortazavi:
زمین پیما به جای ماشین یا خودرو.
تنها خودرو ها نیستند که زمین را پیمایش میکنند.
قطار، کامیون ( خودرو سنگین ) ، قطار شهری. . .
پس باید به همه ی این این دسته بندی ها زمین پیما گفت نه تنها به خودرو
M. . m. .
پیشنهاد می کنم به جای استفاده کردن از واژه ی "خودرو" به جای ماشین، از واژه ای مثل"" زمین پیما"" استفاده کنیم. چون اولاً خودرو واژه ی دقیقی نیست و اگه دقیق به آن توجه کنیم، بیشتر معنی چیزی که به صورت خودکار حرکت می کند و به اصلاح، "خود ( اش ) ( می ) رو ( د ) " را می دهد. ثالثاً، با استفاده از واژه ی "زمین پیما" و مخصوصاً استفاده از پسوند " - پیما"، بین نام بقیه ی وسایل نقلیه نیز توازن ایجاد می کنیم. مثل هواپیما بسپاش پیما ( فضاپیما ) و بعداً به جای قطار از آهن پیما می توانیم استفاده کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

در آخر، در آینده می توان از واژه ی "زمین پیمای خودرو" برای ماشینی که به صورت اتوماتیک مسیریابی می کند، استفاده کرد.

در قدیم از اسب استفاده میشد
ماشیدن: to motion ( پارسی میانه: Moshitan )
ماشه ( محرک تفنگ )
ماشین ( حرکت کننده )
کلمه ای فرانسوی است که در اصل از کلمه مشئ عربی گرفته شده
مشئ به معنی رونده
لایک فراموش نشه
ماشین یعنی خودرو و دسگاه هست مثلا با ماشین سوار میشیم و ماشینو میرونیم و مثلا دستگاه مورو میزنه
car
من فقط معنی ماشین رو خواستم . نه این همه توضیح
در فرهنگ واژگان پارسی پهلوی:
مشیَتن= moŝitan ـ1ـ ناقص ـ ضعیف شدن 2ـ منحرف شدن، انحراف پیدا کردن 3ـ حرکت کردن و تغییر کردن. آمده است.
نوعی وسیله ی نقلیه
ماشین خود یک واژه ی پارسی است
machine دستگاه ، ماشین ،

خودرو - اتومبیل - کامیون و . . .
ابزار، دستگاه، موتور، خودرو، کامیون، اتومبیل

ماشین
خودرو، سواری، رَوه، رَوَن ( از رفتن ) ، شَوه ( از شدن ) ،
رابه ( ارابه ) ، راده ( اراده ) ، گَردونه، چَرخونه
کلمه ماشین از ریشه مَشِی عربی به معنای راه رفتن که از زمان قدیم وارد لغت انگلیسی و در زمان ساخت ماشین نام آن را بر آن نهادند. تلفظ ماشین به انگلیسی ( مِ شِینْ ) است.
دستگاه یا ماشین
گرفته شده از واژه ى الماکین عربی که خوده این واژه برگرفته از ماکین فارسی به معناى چرخ خیاطی هست لازم به ذکر هست که عرب ها با این واژه واژه ای مانند المکینه به معناى موتور را ساخته اند
خودرو
اتومبیل
آرابا
نفر بر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس