مجاز

/majAz/

    authorized
    licensed
    permissible
    figures of speech
    metaphor
    imagery
    admissible
    allowable
    fair
    image
    lawful
    licit
    trope
    welcome
    chartered
    figure
    allegory

فارسی به انگلیسی

مجاز دانستن
allow, permit

مجاز شمردن
sanction

مجاز شناختن
warrant

مجاز نشناختن
disallow

مجاز کردن
authorize, legitimize, license

مجاز کننده
permissive

مترادف ها

free (صفت)
مستقل، مجاز، روا، اختیاری، عاری، ازاد، حق انتخاب، رایگان، مجانی، رها، مختار، مبرا، غیر مقید، سرخود، میدانی

admissible (صفت)
قابل قبول، پذیرفتنی، مجاز، روا، قابل تصدیق

allowable (صفت)
قابل قبول، مجاز، روا، جایز

allowed (صفت)
مجاز، روا

permissible (صفت)
مجاز، روا، رخصت دادنی

licensed (صفت)
مجاز

permissive (صفت)
مجاز، روا، اسان گیر

lawful (صفت)
مجاز، روا، قانونی، مشروع، حلال، داتایی، بربستی

admittable (صفت)
مجاز

tropologic (صفت)
مجاز، مجازی، گرمسیری، دارای تفسیر اخلاقی

licit (صفت)
مجاز، روا، حراجی، قانونی، مشروع، حلال

rated (صفت)
مجاز، ارزیابی شده

پیشنهاد کاربران

metonym
مجاز به فتح میم_آرایه ای در ادبیات
استثناءات وامتیازات ونصیب ها و بهترینها وعبور از چراغ قرمز وورود به خیابان یکطرفه و له کردن دیگران وحیوان وطبیعت . . .
فقط برای من مُجاز است!
این آرزوی همه!
مُجاز به غیر مُجاز ها.
مَجاز به مَجازی ها.
واژه مجاز
معادل ابجد 51
تعداد حروف 4
تلفظ mojāz
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی majAz
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
هِلیدن/هِشتن = گذاشتن، اجازه دادن
هلیده = اجازه داده شده، مجاز
ناهلیده = غیرمجاز
و . . .
#پارسی دوست
🇮🇷 همتای پارسی: روا 🇮🇷
یا روامند
اجازه داشتن ، حق داشتن
روا
انجام پذیر
روا
شدنی
پروانه دار
سهام. شرکت. فولاد بفروش. گذاشتم. جلوش. نوشته. مجاز
موسیقیایی : نام آلبومی در سبک رپ که در فروردین ماه سال ۱۳۹۹ منتشر شد . این آلبوم تحت لیبل ملتفت منتشر شد. اعضای لیبل ملتفت عبارتند از : مهدیار آقاجانی ، سروش لشکری ، اشکان فدایی ، علی قاسمی. ( مهدیار ، هیچکس ، فدایی ، قاف )
گمانیک
llegal
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس