یاتاقان

/yAtAqAn/

    bearing
    [mech.] bearing

فارسی به انگلیسی

یاتاقان داغ شده
hotbox

یاتاقان ساچمه
ball-bearing

یاتاقان ساچمه ای
ball bearing

یاتاقان غلتک دار
roller bearing

یاتاقان غلتکی
roller bearing

یاتاقان گرد
journal

مترادف ها

bearing (اسم)
رفتار، وضع، جهت، متکا، یاتاقان، بردباری، سلوک، طاقت، زاد و ولد، زایش، نسبت

headstock (اسم)
پایه، یاتاقان، بستر

پیشنهاد کاربران

یات یعنی بخواب دراز بکش یاتاق محل خواب و دراز کشیدن مثل اوداق یعنی محل نشستن یاتاقان میشه خواب گاه محلی برای آرامش و آسایش همراه با دراز کشیدن چون خواب در تورکی میشه یوخه با کسر ه یاتاقان در ماشین یعنی محل آرامش محور و میل لنگی که در حال گردش است و عدم سایش آن
( ترکی ، اِ ) یاتاقان . رجوع به یاتاغان شود.
یاتاقان . ( ترکی ، اِ ) ۞ قسمی شمشیر معمول ترک و عرب . شمشیر ترکی . اسلحه ای برای کشتن که بجای سلاح کمری اروپائی از کمر آویخته میشود. یتاق
یاطاقان . ( ترکی ، اِ ) در اصطلاح مکانیک دو نیم دایره از جنس بوبیت است که در موتور اتومبیل جایی که دسته ٔ پیستونها بر روی میل لنگ نصب می شود. . .
...
[مشاهده متن کامل]

درست یاتاقان صددر صد ترکی حالا یه بند خدای یه اشتباه کرده گفت پارسی باید بهش توهین کنید بازم می گویم توهین کردم یک آدم الکی کار آدم غیرمنطقی و بی عقل بی سواد است.

🇮🇷 واژه ی برنهاده: سابگیر 🇮🇷
( پوزش برای دیدگاه پیشین )
🇮🇷 واژه ی برنهاده: سابگیر 🇮🇷
واژه یاتاقان کاملا پارسی است چون در ترکی می شودرنمل این واژه یعنی یاتاقان صد درصد پارسی است.
یاتاقان همان بلبرینگ است.
‏بوردن/بوریدن = تحمل کردن، متحمل شدن، to bear
بورش = تحمل
بوراندن = تحمیل کردن
بورانش = تحمیل
بورانده = تحمیل شده
{بوردن/بوریدن را از روی burdan پارسیگ ساخته ام. burdan که در پارسی نو �بُردن� شده، در پارسیگ هم به چم حمل کردن است هم به چم تحمل کردن}
...
[مشاهده متن کامل]

بن مایه: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
‎#پارسی دوست
‎#پیشنهاد_شخصی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
بنابراین می توان چنین نوشت که:
بورَن = bearing، بیرینگ، یاتاقان ( وسیله ای برای bear یا تحمل بار )
{{روش ساخت بورن: بور ( بن اکنون بوریدن ) بعلاوه ی پسوند نامواژه ساز ‹ َ ن›.
‏این پسوند در گردن ( آنچه می گردد ) ، بریزن ( در پهلوی به چم اجاق، آنچه برشته می کند، ( بریز: بن اکنون برشتن ) ) ، دَرزن ( سوزن، آنچه می درزد ( درزیدن: دوختن ) ) ، سوزن ( آنچه مانند سیخ، در برخورد با تن سوزش ایجاد می کند ) ، وردنه ( آنچه می گردد، در پهلوی وردیدن: گردیدن ) و . . . دیده می شود.
به تازگی نیز فرهنگستان واژه ی پوشَن ( کاور ) را با استفاده از این پسوند ساخته است. }}

یاتاقانیدن.
سابگیر

بپرس