یافت

/yAft/

    find
    finding

فارسی به انگلیسی

یافت شدن
occur, to be found or ontained, to be available or obtainable

یافت شو
extant

یافت گر
discoverer

مترادف ها

detection (اسم)
بازرسی، کشف، ردیابی، بازیابی، بروز، اکتشاف، یافت، تفتیش

finding (اسم)
حکم، کشف، اکتشاف، یافت، یابنده، افزار

پیشنهاد کاربران

یافت : پیدا کرد
به عنوان مثال ستاره های درخشانی میتوان یافت ( میتوان پیدا کرد )

بپرس