اغما

/~eqmA/

مترادف اغما: بیهوشی، غش، کما

برابر پارسی: بیهوشی، از خود بیخود شدن

معنی انگلیسی:
coma

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بیهوش شدن . ۲ - ( مصدر ) بیهوش کردن . ۳ - ( اسم ) بیهوشی : ( مریض بحال اغمائ افتاده است . )

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . اغماء ] ۱ - (مص ل . ) بیهوش شدن ، بیهوشی . ۲ - (مص م . ) بیهوش کردن .

فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) بیهوشی، حالت بیهوشی ناشی از مسمومیت، اورمی، مرض قند، الکلیسم، و مانند آن.
۲. [قدیمی] بیهوش شدن.
۳. [قدیمی] بیهوش کردن.

دانشنامه آزاد فارسی

اِغْما (coma)
در پزشکی، حالت بیهوشی عمیقی که بیمار از آن خارج نمی شود. علل احتمالی آن عبارت اند از ضربه به سر، بیماری های مغزی، نارسایی کبد، خون ریزی مغزی، و مصرف بیش از حدّ دارو و موادّ مخدر.

جدول کلمات

کما

پیشنهاد کاربران

بپرس