ابقا

/~ebqA/

برابر پارسی: میان جی گری، نگه داشت، واگذاشت

معنی انگلیسی:
retention, retaining

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - باقی داشتن بجای ماندن چیزی را باقی ماندن زنده داشتن باقی گذاشتن . ۲ - رعایت مرحمت کردن بخشودن مهربانی کردن بر کسی شفقت کردن . ۳ - اصلاح کردن میان قومی .

فرهنگ عمید

۱. باقی گذاشتن، برجا گذاشتن چیزی.
۲. پایدار نگه داشتن.
۳. [قدیمی] زنده داشتن.
۴. [قدیمی] رحم کردن به حال کسی، ترحم، شفقت.

فارسی به عربی

احتفاظ

پیشنهاد کاربران

بپرس