ابوالفتح

/~abolfath/

فرهنگ اسم ها

اسم: ابوالفتح (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: abolfath) (فارسی: ابوالفتح) (انگلیسی: abolfath)
معنی: پدر فتح، پدرِ فتح، ( اَعلام ) ابوالفتح خان زند: شاه ایران [، قمری] از سلسله ی زند، پسرِ کریمخان زند
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) نام کوهی بحدّ غربی ایران از شطالعرب به آذربایجان کشیده ، از لادین تا کوه مرغاب.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) قریه ای بمغرب فارس میان بهمن یاری و حصار در اراضی شمالی بین بندر ریگ و بندر دیلم.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) قریه ای بیک فرسنگی شمال غربی احمد حسین قصبه ناحیه لیراوی دشت ، بفارس.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ( امیر... ) از ملوک افریقیه. رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 401 شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ( میر... ) او راست حاشیه ای بر شرح عصام بر رساله سید شریف در منطق بفارسی.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن ابی بکر. رجوع به ابن ابی بکر شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن ابی الحسن سامری. او راست : کتاب تاریخ.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن ابی حصینه.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن اثیر. رجوع به ابن اثیر ضیاءالدین... شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن اردشیر. از بنی ماکولا. یکی ازوزرای آل بویه است. رجوع به تجارب السلف ص 252 شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن بختیار. حاکم حلوان در 400 هَ. ق. رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 354 شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن برهان. رجوع به ابن برهان ابوالفتح... شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن البسطی. رجوع به محمدبن عبدالباقی... شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن التعاویذی. رجوع به ابن تعاویذی ابوالفتح... شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن جنی. رجوع به ابن جنی... شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن دقیق العید. رجوع به ابن دقیق العید... شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن عمید. رجوع به ابن عمید ابوالفتح شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن فرات. رجوع به ابن فرات ابوالفتح شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْف َ ] ( اِخ ) ابن فوزجه. رجوع به ابن فوزجه... شود.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن قادوس.

ابوالفتح. [ اَ بُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن قلاقس. رجوع به ابن قلاقس شود. در کشف الظنون و ابن خلکان و دیگران کنیت او را ابوالفتوح گفته اند.

ابوالفتح. [ اَبُل ْ ف َ ] ( اِخ ) ابن مقشر. رجوع به ابن مقشر شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دومین از از سلاطین زندیه
بستی علی بن محمد بن حسین بن یوسف بن محمد بن عبد العزیز ( ف . بخارا ۴٠٠ یا ۴٠۱ ه . ق ٠ ) از مشاهیر مترسلان و شاعران پارسی و تازی در آغاز عهد غزنویان و اواخر قرن چهارم است ٠ وی نخست در خدمت [ بایتوز ] امیر بست بسر می برد و دبیراو بود و پس از غلبه سبکتگین بر بایتوز بدبیری سبکنتگین منصوب شد ٠ و تا پایان حیات آن امیر و اوایل پادشاهی محمحود صاحب دیوان رسایل بود تا عاقبت بعللی سلطان بر او متغیر شد و بستی بدیار ترک افتاد و در آن غربت فرو شده ٠ عوفی گفته که خود و دیوان پارسی و تازی او را دیده ٠

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوالفتح (ابهام زدایی). ابوالفتح ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابوالفتح ابن سیدالناس، ابوالفتح فتح الدین محمد بن محمد یعمری ربعی ، محدث ، مورخ ، فقیه شافعی ، ادیب و خطاط مصری اندلسی الاصل • ابو الفتح حسینی عربشاهی، فاضل، متکلم، فقیه، اصولی و مفسری شیعی• ابو الفتح شهرستانی، تاج الدین شهرستانی شخصیتی تأثیرگذار در کلام اسلامی و تاریخ نگاری ادیان• ابوالفتح کراجکی، از بزرگترین علمای شیعه• ابوالفتح آمدی، ابوالفتح ناصح الدین عبدالواحد بن محمد آمِدی، محدث و قاضی شهر آمد• ابوالفتح ابن برهان، احمد بن علی بن محمد بن برهان ، اصولی و فقیه شافعی از مردم بغداد• ابوالفتح بستی، ابوالفتح، علی بن محمّد از شاعران و منشیان معروف قرن چهارم• ابوالفتح بلطی، بَلَطی، تاج الدین ابوالفتح عثمان بن عیسی بن منصور، نحوی، شاعر و ادیب عرب در قرن ششم• ابوالفتح بن مخدوم، امیر ابوالفتح بن مخدوم خادم حسینی عربشاهی فاضل، متکلم، فقیه، اصولی، مفسر، شرقی، حسینی، شیعی، امامی• ابوالفتح خاطری رازی، بندار رازی، شاعر مجدالدّوله دیلمی (حک: ۳۸۷ـ۴۲۰)• ابوالفتح دیلمی، ناصربن حسن بن محمد (مه ۴۴۴ق/۱۰۵۲م)، عالم ودولتمرد زبدی یمن ومؤلف کتابی بزرگ در تفسیر• ابوالفتح رازی، جمال الدین حسین بن علی بن محمد احمد خزاعی، عالم و مفسر نامدار امامی و مؤلف تفسیر روض الجنان و روح الجنان• ابوالفتح عثمان، اِبْن ِ جِنّی ، ابوالفتح عثمان بن جنی موصلی ، عالم به صرف و نحو، لغت و ادب عرب • ابوالفتح عجلی، منتجب الدین اسعد بن محمود بن خلف بن احمد اصفهانی (۵۱۵-۶۰۰ق/۱۱۲۱-۱۲۰۴م)، فقیه و واعظ شافعی• ابوالفتح ناصر الدین مطرزی خوارزمی ، نویسنده کتاب المغرب فی ترتیب المعرب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس