ازبکی

/~ozbaki/

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ازبک از طایف. ازبک .

دانشنامه آزاد فارسی

اُزْبَکی
از زبان های آلتاییک در شاخۀ جنوب شرقی ترکیک از گروه زبان های قارلِقی (قرلقی)، رایج در جمهوری ازبکستان و برخی نواحی در افغانستان. ازبکی به فراوانی از واژه های فارسی و عربی و روسی استفاده می کند؛ به ویژه در شهرهای تاشکند، بخارا، سمرقند، خوقند و فرغانه، تأثیر فارسی بسیار زیاد است. گویش های ازبکی پرشمار است که می توان آن ها را به سه گروه متمایز تقسیم کرد: ۱. گویش های جَغَتایی که زبان ادبی منطقۀ ماوراءالنهر از دورۀ مغول تا قرن ۱۹ بوده است، شامل قارلق، چگل، اویغوری؛ ۲. گویش های قپچاقی که به قزاقی و قره قالپاقی نزدیک است؛ ۳. گویش های اوغوزی که با ترکمنی قرابت دارد. در نظام آوایی ازبکی، میان واکه ها هماهنگی لازمِ زبان های ترکی دیده نمی شود. الفبای ازبکی به خط سنتی فارسی ـ عربی بود، اما در فاصلۀ ۱۹۲۶ـ۱۹۴۰ الفبای لاتین متداول شد و از ۱۹۴۰ الفبای جدید ازبکی به خط سیریلیک با ۳۵ حرف رواج یافت. در این الفبا علاوه بر الفبای استاندۀ روسی چهار حرف ویژۀ ازبکی افزوده شد. از ۱۹۹۱ بار دیگر برنامه ای برای تغییر خط ازبکی و استفاده از الفبای لاتین پیاده شده است. ادبیات ازبکی بسیار پُربار است. نمایندۀ مهم ادبیات جغتایی امیرعلیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا است که شاعر ملی ازبک ها شناخته شده است. چهرۀ مهم ادبیات ازبکی ناوویی شاعر و سیاستمدار قرن ۱۵م ازبک است که موسی تاشموخامدوف نویسندۀ ازبک، رمان تاریخی خود را دربارۀ او به نام ناوویی در ۱۹۴۵ منتشر کرده است.

مترادف ها

uzbek (صفت)
ازبکی

پیشنهاد کاربران

بپرس