الیه


معنی انگلیسی:
to him

لغت نامه دهخدا

( آلیه ) آلیه. [ ی َ ] ( اِخ ) شاید نام محلی که قصر آلیه منسوب بدانجاست. ( مراصدالاطلاع ).

آلیه. [ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) تأنیث آلی : اجسام آلیه.

فرهنگ فارسی

( آلیه ) شاید نام محلی که قصر آلیه منسوب بدانجاست اجسام آلیه
نام دیهی بزرگ از نواحی اشبیلیه واقع در اندلس .

فرهنگ معین

(اَ لْ یَ ) ۱ - دنبه . ۲ - سرین .

گویش مازنی

/elleye/ گیاهی وحشی - زمانی که اسب گرما زده می شود، این گیاه را چند روز در ظرفی قرار می دهند تا نرم شودسپس آن ها را به تن حیوان می مالند، تا رفع گرمازدگی شود

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی إِلَیْهِ: به سوی او
معنی أَقْبَلُواْ إِلَیْهِ: به سوی اوآمدند
معنی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ: به او اشاره ای نادرست می کنند - به او نسبتی نادرست می دهند (الحاد به معنای انحراف است .عبارت "ﭐلَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی ءَایَاتِنَا "یعنی : کسانیکه آیات ما را از جایگاه واقعیش منحرف می کنند و تغییر می دهند و به تفسیر و تأویلی نادرست متوسل می شوند.الح...
معنی یُخَیَّلُ إِلَیْهِ: در خیالش چنین وانمود شد
معنی عَاقِبَةُ: سرانجام و منتهی الیه امر هر چیزی
معنی یَکْشِفُ: برطرف می کند - کنار می زند ( عبارت " بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شَاءَ " یعنی : بلکه فقط خدا را میخوانید، و او هم اگر بخواهد آسیبی که به سبب آن او را خواندهاید برطرف میکند)
معنی طه: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " طه " خود یکی از اسماء رسول خدا است ، و معنایش "یا طالب الحق الهادی الیه "است یعنی ای که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوی آنی )
معنی وَرِیدِ: رگ گردن (کلمه ورید به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن منتشر میشود ، و خون در آن جریان دارد . بعضی هم گفتهاند : به معنای رگ گردن و حلق است . در عبارت "وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ ﭐلْوَرِیدِ"آن را به طناب تشبیه کرده است)
معنی طَرَائِقَ: راههای عبور و مرور (جمع طریقه . درعبارت " وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ "اگر آسمانها را طرائق نامیده از این باب است که آسمانها محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است ، همچنان که فرموده : یتنزل الامر بینهن و نیز فرموده : یدبر ...
معنی یُؤْلُونَ: بر ترک رابطه زناشویی با همسرشان سوگند می خورند (کلمه یؤلون مضارع از مصدر ایلاء باب افعال است ، که ثلاثی آن ، یعنی ماده اصلیش الیه به معنای سوگند است ، چیزی که هست در زبان شرع بیشتر در یک نوع سوگند استعمال میشود ، و آن این است که شوهری از روی خشم و ب...
معنی یَدْعُواْ: می خوانَد - دعوت می کند - طلب می کند (" کَانَ یَدْعُواْ ":می خواند -طلب می کرد عبارت "ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُواْ إِلَیْهِ مِن قَبْلُ "یعنی وقتی گرفتاریش را خداوند برطرف می کرد آن گرفتاریی که خدا را به سوی آن میخ...
ریشه کلمه:
الی (۷۷۶ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

دانشنامه عمومی

آلیه. آلیه ( به فرانسوی: Allier ) سومین شهرستان فرانسه است. شهرستان آلیه در مرکز این کشور قرار دارد. این شهرستان زیرمجموعه ناحیه اوورنی می باشد . مساحت این شهرستان ۷٬۳۴۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۳۴۳٬۱۱۴ نفر است. این شهرستان در سال ۱۷۹۰ بر پا گردید. [ ۱]
عکس آلیهعکس آلیهعکس آلیه

آلیه (ایتالیا). آلیه ( ایتالیا ) ( به ایتالیایی: Agliè ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان تورین واقع شده است. [ ۲]
آلیه ۱۳٫۳ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۵۹۱ نفر جمعیت دارد و ۳۱۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آلیه (ایتالیا)عکس آلیه (ایتالیا)

الیه (رود). الیه رودی است به لوار می ریزد. این رود از کشور فرانسه می گذرد. طول آن ۴۲۱ کیلومتر ( ۲۶۲ مایل ) است.
عکس الیه (رود)عکس الیه (رود)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اَلیَه: واژه عربی شامل دو قسمت اَل یَه یک چهارم اسم اعظم است .
اَلیَه یعنی کسی که جز به او گفته نمیشود و جز به خودش نمیگوید.
اَلیَه همان اسم پنهان شده است ، اسم محجوب و اسم مکنون مخزون نیز گفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

این اسم یک چهارم اسم اعظم است که به وسیله اسم دیگری که آن اسم سه چهارم اسم اعظم است پنهان شده است.
اسمی که پنهان کرده است آن را همان اسم الله است.
معنی اسم الله شامل اَل له یعنی کسی که جز برای او انجام نمیدهند و جز برای خودش نمیکند.
و اما اسم اعظم که مجموع هر دوی این اسم پنهان کننده و پنهان شده است اسم اَلمَه است اَل ( ی ل ) ه
اَلمَه یعنی کسی که چنان است که واقعا هست نه آنگونه که پنداشته میشود، این اسم عربی اسم یهوه در عبری است مراجعه کنید به واژه � احیه شر احیه � یعنی هستم کسی که هستم.
در دعاهای شیعیان بصورت اهیا شراهیا دیده شده است.
معادل اَلیَه در زبا فارسی واژه �خدا� است.
خدا : شامل دو بخش ( خود آ )
خود: بمعنی خویشتن
آ: حرف ندا
منبع: کتاب اصول کافی باب حدوث اسماء

در کتاب نصاب الصبیان ابونصر فراهی آمده:
اَلیَه؛ دنبه قوچان
از عربی به فارسی
مکانیزم
ساز و کار

میشه به سوی او
به سوی او، به سویش
الی ه = تا او، برای او

بپرس