ایواز

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

ایواز. ( ص ) آراسته و پیراسته. ( برهان ) ( هفت قلزم ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آراسته و پیراسته

فرهنگ معین

(ص . ) آراسته ، پیراسته .

فرهنگ عمید

آراسته، پیراسته.

پیشنهاد کاربران

در پارسی سره برابر : فقط و صرفاً آمده.
واژه ( ( ایواز ) ) به چمِ ( ( واژه، کلمه، گفته، اظهار، عبارت ) ) می باشد
واکاوی واژه ایواز:
ای ( ایو ) /واز
که از تکواژ ( ای یا ایو ) به چم ( یک ) در زبان پهلوی / ( واز ) بُن کنونیِ کارواژه یِ ( واختن ) به چمِ ( صحبت کردن، گفتن ) می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

نکته1: واز، واج، واژ همگی از یک خانواده هستند.
نکته ارزشمند 2: می توان کارواژه ی ( ایواختن ) را نیز بکار گرفت؛ چنانکه افزون بر کارواژه ( واختن ) ، ( پیواختن:پی/واختن ) به چم ( پاسخ دادن ) را نیز داریم.
نکته 3: ای یا ایو به چم ( یک ) به عنوان پیشوندکارواژه بکار می رود چنانکه در زبان آلمانی نیز واژه ein به چم ( یک ) نیز به وَرنامِ پیشوند کارواژه بکارگیری می شود.
چنانکه در رویه های 140، 31 از نبیگ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) آمده است:

ایوازایواز
ایواز : ایواز. ( ص ) آراسته و پیراسته . ( برهان ) ( هفت قلزم ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ) .

ایواز
فرهنگ فارسی معین
( ص . ) آراسته ، پیراسته .
در پارسی میانه به معنای: یک، تک، تنها، بی کس
لمس قلب مشتری
صرفاً

بپرس