باز گسستن

لغت نامه دهخدا

بازگسستن. [ گ ُ س َ ت َ] ( مص مرکب ) گسستن. رها کردن. جدا شدن :
چون ز تو من بازگسستم ، ز من
بگسل و کوتاه کن این قیل و قال.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

رها کردن و جدا کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس