بصیر

/basir/

مترادف بصیر: آگاه، بینا، خبره، خبیر، دانا، روشن بین، مدبر، مطلع

متضاد بصیر: نابینا، ناآگاه

برابر پارسی: بینا، دانا، آگاه، روشن بین، بینشمند

معنی انگلیسی:
clearsighted, discerning, insightful, sage, sapient, well - informed, clear - sighted

فرهنگ اسم ها

اسم: بصیر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: basir) (فارسی: بَصير) (انگلیسی: basir)
معنی: آگاه، بینا، از نامهای خداوند، از نام ها و صفات خداوند، دانا، بیننده، روشن بین، ( اَعلام ) ) ابوعلی بَصیر کاتب، شاعر و مترسّل نابینای شیعی [قرن هجری]، ) حسین ابن علی بَصیر مشهور به ابن زکوم ( زقوم ) شاعر نابینای مادر زاد شیعی اهل حِلّه در عراق [قرن و هجری]، از صفات خداوند
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

بصیر. [ ب َ ] ( ع ص ) بینا و نابینا. از لغات اضداد است. ج ، بُصَراء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بینا. ( غیاث ) ( ترجمان جرجانی ص 26 ) ( مهذب الاسماء ). بینا و صاحب بصر. ( فرهنگ نظام ). بینا ودانا. ( مؤید الفضلاء ). دیده ور. بیننده :
رادی آمیخته است با کف او
همچو با دیده بصیر بصر.
فرخی.
بصارت بیلفغد از دل که تو
ز خربه نئی گر بچشمی بصیر.
ناصرخسرو.
عیب کنندم که چه دیدی درو
کور نداند که چه بیند بصیر.
سعدی ( طیبات ).
ز دست رفتم و بی دیدگان نمیدانند
که زخمهای نظر بر بصیر می آید.
سعدی ( طیبات ).
|| دانا و دانشمند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( زمخشری ) ( غیاث ). زیرک. ( زمخشری ). || بینا و دانا. ( ناظم الاطباء ). دل آگاه. قادر بتشخیص. روشن بین. روشندل :
رای درست باید و تدبیر مملکت
خواجه به هر دو سخت مصیب آمد و بصیر.
فرخی.
فرقان بنزد مردم عامه بود بزرگ
لیکن بزرگتر ببر مردم بصیر.
منوچهری.
زین بدکنش حذر کن و زین پس دروغ او
منیوش اگر بهوش و بصیری و تیزویر.
ناصرخسرو.
ور همچو ما خدای نه جسمست و نه گران
پس همچو ما چرا که سمیع است و هم بصیر.
ناصرخسرو.
یکی قدیربر از قدرت مقدر خویش
یکی بصیربر از دانش اولوالابصار.
ناصرخسرو.
همی گشاید کشور همی ستاند ملک
یکی بعزم درست و یکی به رای بصیر.
مسعودسعد.
جز بصدرت عیار دانش من
ناقدان بصیر نتوان یافت.
خاقانی.
ناگزیر جملگان حی قدیر
لایزال و لم یزل فرد بصیر.
مولوی.
عیبت از بیگانه پوشیده ست و می بیند بصیر
فعلت از همسایه پنهان است و میداند علیم.
سعدی ( طیبات ).
بر احوال نابوده علمش بصیر.
سعدی ( بوستان ).
|| از صفات خدای تعالی جل شانه. ( ناظم الاطباء ). یکی از اسماء باریتعالی. ( آنندراج ). یکی از اسماء باری تعالی و هوالذی یشاهد الاشیاءکلها ظاهرها و خافیها بغیر جارحة. ( منتهی الارب ).
- ابوبصیر ؛ در این شعر ناصرخسرو بمعنی صاحب بصیرت و بینایی :
بی حجت و بصارت سوی تو خویشتن
با چشم کور نام نهاده است ابوبصیر.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بینا، دانا، خبر، بصرائ جمع
( صفت ) ۱- بینا بیننده . ۲- دانا . ۳- روشن بین روشندل . ۴- کوراعمی ضریر ( تادبا یا تفالا کور را بصیر خوانند ). ۵- یکی از صفات الهی است .
تخلص قاضی بصیر برادر قاضی لاغر سیستانی است ٠ بصیر خبیرست بلطایف و نکات سخن سنجی و خوش بیانی ٠

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - بیننده . ۲- دانا. ۳ - روشن بین .

فرهنگ عمید

۱. بینا.
۲. [مجاز] دانا، خبیر.
۳. از نام های خداوند.

واژه نامه بختیاریکا

نیَرا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بصیربه معنای بینا می باشد و در قرآن بارها این صفت به خدا نسبت داده شده است.
از صفات ثبوتی مشهور خداوند است که قرآن کریم افزون بر پنجاه بار به صراحت از آن یاد کرده است.

مراد از بصیر بودن خدا
بینایی خداوند به واسطه اندام بینایی نیست؛ بلکه به صفت علم الهی است. بنابراین، بصیر یعنی دانا به آنچه دیدنی است. خداوند نه تنها دیدنی‏های آشکار را می‏بیند، بلکه دیدنی‏های پنهان نیز از بینایی او بیرون نیستند.

تاثیر بصیر بودن خدا بر بنده
این صفت خداوند، تأثیری ژرف بر بندگان دارد. اگر بنده‏ای بداند که خداوند در همه حال او را می‏بیند، در برابر گناهان و زشتی‏ها خویشتنداری می‏کند و می‏کوشد تا ظاهر و باطن خویش را از آنچه در دیده الهی ناخوش است، بپیراید.

بنده بصیر
...

[ویکی الکتاب] معنی بَصِیرٌ: همیشه بینا
ریشه کلمه:
بصر (۱۴۸ بار)

«بَصِیر» به معنای بینا است و در اینجا به معنای بینا نسبت به اعمال آمده است.

[ویکی اهل البیت] بصیر (اسم الله). این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
بصیر: بینا، آگاه به حقایق از راه شهود، از اسما و صفات الهی
بصیر، صفت مشبهه بر وزن فعیل، از ریشه (ب ـ ص ـ ر) و به معنای بینای همیشگی است.
لغت شناسان معانی متفاوت دیگری نیز برای آن ذکر کرده اند؛ مانند: مبصر و بینا، عالِم و آگاه و ضریر و نابینا.
واژه بصیر به عنوان یکی از اسمای حسنای الهی، 42 بار در قرآن کریم به کار رفته است. در این میان 10 بار به همراه صفت «سمیع» (سوره نساء/4، 58 ، 134؛ سوره اسراء/17، 1؛ سوره حج/22، 61 ، 75؛ سوره لقمان/31 ، 28؛ سوره غافر/40 20، 56 ؛ سوره شوری/42، 11؛ سوره مجادله/58 ، 1) و 5 بار با صفت خبیر (سوره اسراء/17، 17، 30، 96؛ سوره فاطر/35، 31؛ سوره شوری/42، 27) و 27 بار به تنهایی به کار رفته است.
هر چند در برخی آیات به فراگیر بودن متعلق بصیر تصریح گردیده: «اِنَّهُ بِکُلِّ شَیء بَصیر» (سوره ملک/67 ، 19) یا متعلق آن به صورت مطلق بیان شده و شامل همه چیز می گردد: «کانَ رَبُّکَ بَصیرا» (سوره فرقان/25، 20)؛ امّا در اغلب موارد انسان ها و کارهای آنان به عنوان متعلق این صفت الهی واقع شده است: «واللّهُ بَصیرٌ بِالعِباد» (سوره آل عمران/3، 15)، «واللّهُ بَصیرٌ بِما یَعمَلون». (سوره بقره/2، 96)
در آیاتی چند مواردی از کارهای نیک و بد انسانها مطرح و در پایان، بصیر بودن خداوند یادآوری شده است؛ همچون: ادای امانت و داوری به حق (سوره نساء/4، 58)، اعمال خیری که انسانها پیش می فرستند (سوره بقره/2، 110)، انفاق (سوره بقره/2، 265)، پیکار مؤمنان با کافران (سوره انفال/8 ، 39) و جهاد و هجرت (سوره انفال/8 ، 72) در بخش اعمال نیک و مجادله کافران با آیات خداوند (سوره غافر/40، 56)، آرزوهای دور و دراز یهودیان (سوره بقره/2، 96) و طلاق دادن زنان (سوره بقره/2، 237) در بخش کارهای ناشایست و مرجوح و نیز ایمان به عنوان کار نیک و کفر به عنوان فعل ناپسند که هر دو در آیه «هُوَ الَّذی خَلَقَکُم...» (سوره تغابن/64 ، 2) یکجا متعلق بصیر قرار گرفته است.
به طور کلی از کاربرد بصیر در آیات مورد بحث می توان نوعی تشویق و ترغیب بندگان به نیکی ها و نهی و تحذیر انسان ها از بدی ها و زشتی ها را استفاده کرد، چنان که لحن تهدیدآمیز بعضی از آیات در این زمینه به روشنی قابل فهم است: «اعمَلوا ما شِئتُم اِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر» (سوره فصلت/41، 40)، از این رو برخی فایده شناخت صفت بصیر در خداوند را اهتمام بیشتر آدمی به مراقبت و حسابرسی اعمال خویش دانسته اند.

دانشنامه عمومی

بصیر ( به عربی: بصیر ) یک روستا در سوریه است که در الصنمین واقع شده است. [ ۱] بصیر ۱٬۴۴۲ نفر جمعیت دارد و ۶۳۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس بصیر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بَصیر
(در لغت به معنی بینا) در اصطلاح کلام و عرفان، در ارتباط با خالق (خدا) و نیز در ارتباط با خلق (انسان) به کار می رود: ۱. خالق: بصیر یکی از اسماء الحُسْنی و نیز یکی از هفت صفت ثبوتی حق تعالی است و در قرآن، غالباً همراه با سمیع (شنوا) به کار می رود (شوری، ۱۱). به نظر اشاعره و معتزله سمع و بصر نسبت به علم، دو صفت مستقل است و به نظر امامیه و حکمای اسلامی این دو صفت به علم بازمی گردد و مراد از سمیع و بصیربودن خداوند، علم اوست به شنیدنی ها و دیدنی ها؛ ۲. خلق: بصیر بودن انسان بدان معناست که اوّلاً، جز به قصد اعتبار (عبرت گیری) ننگرد؛ ثانیاَ، بداند که پیوسته خدا او را می بیند و گفتارهای او را می شنود.

جدول کلمات

بینا

مترادف ها

sage (صفت)
فکور، دانا، عاقل، بصیر، بافراست

great (صفت)
فراوان، ماهر، بزرگ، کبیر، مهم، ابستن، عظیم، معتبر، عالی، مطنطن، بصیر، زیاد، خطیر، عالی مقام، متعال، هنگفت، تومند

clear-sighted (صفت)
روشن بین، بصیر

knowledgeable (صفت)
زیرک، با هوش، مطلع، بصیر، قابل درک، وارد بکار

conversant (صفت)
اگاه، بصیر، وارد، متبحر، وارد بجریانات روز

clear-eyed (صفت)
بصیر، پاک نظر

intuitive (صفت)
بصیر، حسی، مستقیما درک کننده، مبنی بر درک یا انتقال مستقیم

discriminating (صفت)
بصیر

فارسی به عربی

حدسی , حکیم , عظیم

پیشنهاد کاربران

اهل بصر ؛ بابصیرت. بامعرفت. زیرک. بافراست و دوراندیش. ( ناظم الاطباء ) . صاحب بصر.
صاحب دیده ؛ بصیر.
بینشور. [ ن ِ وَ ] ( ص مرکب ) دارای بینش : یا از آن دریا که موجش گوهر است گوهرش گوینده و بینشور است . مولوی . و رجوع به بینش شود.
رایمند
کلمه ( بصیر ) از اسماء حسنای الهی است ، و معنایش علم بدیدنیها است ، نه اینکه به معنای بینا و دارای چشم باشد، و در نتیجه بصیر از شعب اسم علیم است .
روشن بین . . . . بینا . . .
آینده نگر
آگاه، بینا، خبره، خبیر، دانا، روشن بین، مدبر، مطلع
بینا، آگاه
رؤیت با چشم یا رؤیت قلبی؛ نگاه کردن همراه با علم

بپرس