بهم پیوسته

/behampeyvaste/

مترادف ها

aggregate (صفت)
جمع شده، متراکم، انبوه، بهم پیوسته، جمع امده

compact (صفت)
متراکم، محکم، بهم پیوسته، غلیظ، جمع و جور

collective (صفت)
انبوه، بهم پیوسته، اجتماعی، جمعی، اشتراکی، مشاع

conjunct (صفت)
بهم پیوسته، متحد، متصل

indiscrete (صفت)
بهم پیوسته، غیر مجزا

solute (صفت)
شل، موجود در محلول، صحافی نشده، بهم پیوسته

فارسی به عربی

جماعی

پیشنهاد کاربران

کمر در کمر. [ ک َ م َ دَ ک َ م َ ] ( ق مرکب ) کمر کوهی متصل به کمر کوهی دیگر. ( فرهنگ فارسی معین ) :
کمر در کمر کوهی از خاره سنگ
برآورد چون سبز مینا به رنگ .
نظامی .
و رجوع به کمر بر کمر شود. || متصل و باهم پیوسته . ( آنندراج ) . پیوسته بهم . متصل . بصف . ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به کمر بر کمر شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس