بوالحسن

/bolhasan/

لغت نامه دهخدا

بوالحسن. [ بُل ْ ح َ س َ ] ( اِخ ) کنیت حضرت علی ( ع ). ( غیاث ) ( آنندراج ). حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام. ( ناظم الاطباء ) :
یکی مشکلی برد پیش علی
که تا مشکلش را کند منجلی
شنیدم که شخصی در آن انجمن
بگفتا چنین نیست یا بوالحسن.
سعدی.
و رجوع به علی شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) خداوند ( امر یا صفت ) نیکو ( کینه اشخاص قرار گیرد گاه بصورت عام و شخص نامعین استعمال شود ): (( گفت ای ایبک بیاور آن رسن تا بگویم من جواب بوالحسن . ) ) ( مثنوی ) ۲- اسم خاص ) کینه علی بن ابی طالب
کنیت حضرت علی ( ع ) ٠ حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس