بوث

لغت نامه دهخدا

بوث. [ ب َ ] ( ع مص ) بحث کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کاویدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). واپژوهیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || متفرق کردن متاع را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( ع اِ ) متفرق و پراکنده. یقال : ترکهم حوث بوث و یا حوثاً بوثاً؛ یعنی گذاشت ایشان را متفرق و پراکنده. مانند ترکهم حاث باث. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ژنرال و موسس قشون نجات ( و. ناتینگام ۱۸۲۹ - ف. ۱۹۱۲ م . )
بحث کردن یا کاویدن . واپژوهیدن . یا متفرق کردن متاع را .

پیشنهاد کاربران

بپرس