بورق

لغت نامه دهخدا

بورق. [ رَ ] ( معرب ، اِ ) معرب بوره. یکی از عقاقیر اصحاب صناعت کیمیا. و آن بر چند صفت است : یکی بورق الخیز و قسمی دیگر که آنرا نطرون گویند و بورق الصناعة و زراوندی و این بهترین صنف بورق است. ( مفاتیح ). چیزی است مانند نمک. معرب بوره. ( غیاث ). انواع آن : بوره ارمنی ، بوره زرگری ، بوره خبازان و بوره زراوندی که بسرخی زند. بوره کرمانی ، بوره مغربی و الوانش بسیاراست. ( از نزهة القلوب ). رجوع به بوره و بورک شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد . وزن مخصوصش ۱ / ۷ و سختیش بین ۲ تا ۲ / ۵ است . بور. طبیعی مز. گس دارد تنگار ملح الصناعه . براکس . ۲ - شکر سفید .

دانشنامه عمومی

بورق (تفت). بورق روستایی در دهستان دهشیر بخش مرکزی شهرستان تفت استان یزد ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۹۳ نفر ( ۳۵خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس بورق (تفت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

نوعی خوردنی از خمیر اعلا و گوشت.
«اما صفت بورق آنست که آرد العلا را از آردبیز والا به در کنند و با روغن اعلا و خمیرمایه و شیر خمیر نمایند، به دستمال دستار سفید آب کشیده بپوشانند تا ساعتی بایستد و بعداز آن قیمه اعلی با دنبه بمالند به مانند دانه خشخاش بکشند و تف داده بگذارند که مهرا شود و به روغن مبدل شود و پیاز بسیار و ادویه به حد اعتدال در او بریزند و بعد از آن آب لیمو داخل نمایند و قند چاشنی نمایند و بلدرچین یا کبوتربچه، اگر اینها نباشد مرغ مهرا شده ریزه کنند و داخل قیمه نمایند و ادویه تا مزه ادویه و آب لیمو جذب کند. بعد از آن بگذارند که قیمه سرد شود و خمیر مذکور را کنده مقابل گردوی پوست دار بگیرند و او را تنک نموده به طبق نقره یا مس سفید روغن آب کرده و صاف نموده بریزند تا شش ورق و بعد از آن مرغ را چیده و قیمه بر سر او ریزند و به قاعده مذکور شش ورق دیگر بر سر او بیاندازند و بعد از آن کنار او را برابر طیق بلکه پایینتر برند و طبق دیگر بر سر او نهاده بالا و زیر او آتش بریزند و به هوای آتش سرخ نمایند که نسوزد و اندرونش خام نباشد و بعد از آنکه سرخ شود، روغن او را گرفته به طرف دیگر بگردانند و قند را با آب و سماق پخته بدو بپاشند و بلکه بر روی بورک بانثار مذکور چیزهایی مناسب می نویسند و اینها صنعت طباخ است».
...
[مشاهده متن کامل]

نورالله ( آشپز شاه عباس ) : مادة الحیاة، با مقدمه و تصحیح ایرج افشار، در: «فرهنگ ایران زمین» ( جلد اول ) - 1332.

بپرس