تارلا

فرهنگ اسم ها

دانشنامه عمومی

تارلا ( انگلیسی: Tarla ) یا با نام دقیقتر تَرلا، فیلم هندی زندگی نامه ای هندی - زبان است که در سال ۲۰۲۳ به نمایش درآمد، موضوع فیلم در ارتباط با زندگی تَرلا دلال، سرآشپز هندی و نویسنده کتاب آشپزی است. بازیگر محوری فیلم هما قریشی می باشد. [ ۱] [ ۲] [ ۳] کارگردان فیلم پیوش گوپتا بود و تهیه کنندگی آن را رونی اسکروالا، آشوینی آیر تیواری و نیتش تیواری بر عهده داشتند. [ ۴] [ ۵] این فیلم از طریق زی ۵ به نمایش درآمد. [ ۶] [ ۷]
عکس تارلا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

تارلا ( ترکی ) : کشتزار"تارلا" به معنی مزرعه در ترکی ترکیه، مخفف "تاریقلاق" ( تاریق+لاق ) در ترکی قدیم است. زمین ( زمین کشاورزی )
ریشه آن به تاریم - Tarım - طارم - طرم بر می گردد.
ناحیه ای از آزربایجان جنوبی که بین استانهای زنجان، قزوین ( نک. قازوین - قزوین ) و گیلان تقسیم شده است و نام رودخانه ای در این ناحیه. بنا به جغرافیای سیاسی کیهان در ناحیه قزوین آزربایجان دو تاریم وجود دارد. یکی طارم علیا [یوخاری تاریم] و جزء خمسه و دیگری طارم سفلی [آشاغی تاریم] که جزء قزوین محسوب میشود. بلوک طارم سفلی در شمال غربی قزوین و جنوب منجیل واقع شده و اراضی آن حاصل خیز و زراعت آن دیمی و از آب چشمه مشروب میشود ( جغرافیای سیاسی کیهان ص373 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه شناسی:
تاریم کلمه ای ترکی به معانی زیر است:
١ - از مصدر تاریماق به معنی کاشتن زمین و تخم افشاندن، معادلCultivate ( در مقابل اکمه ک=Sow ، دیکمه ک=Plant ) . کلمه "تاریم" مرکب از بن مصدری تاری. به علاوه پسوند اسم ساز از فعل "–یم" می باشد و به معنی عمل پاشیدن تخم در کشتزار است. این ریشه در فرمهای گوناگون در دیگر زبانهای اورال آلتائی از جمله مانچو، مغولی، مجاری و . . . نیز موجود است ( تارییا - تالای - دالا: زمین و کشتزار ) . از همین ریشه است "تاریق تاریماق" ( اکین اکمه ک ) ، "داری"، تاریق ( کشت، جو، گند، دانه، تخم، . . . . ) ، تاریقچی ( زارع، کشاورز ) ، تاریقلاق ( کشتزار، مزرعه ) ، تارقیلانماق، تاریقلیق، تاریقلیق ائو، تاریقلیق یئر ( هر سه به معنی انبار محصول ) ، تاریلماق، تاریمسانماق، تارینماق، تاریرقو ( جای کم علف ) ، تاریتقان، تاریتقو، تاریتیقلی، تاریتیقلیق، تاریتیقساق ( کسی که علاقه مند به کشاورزی است ) ، تاریتماق. کلمه "تارلای" در ترکی تاتاری و "تارلا" به معنی مزرعه در ترکی ترکیه، مخفف "تاریقلاق" ( تاریق+لاق ) در ترکی قدیم است.
٢ - تاریم به معنی شاخه های یک رود که به دلتا ریخته و در آنجا به خاک فرو می روند است. کاشغری آنرا به شکل شاخه های رود که به شنزارها و دریاچه ها می ریزد معنی کرده است. تاریم با بسط معنی به عنوان محلی که شاخه های رود به هم می پیوندند و مجازا به منطقه پرآب، حاصلخیز و گرمسیری است. به نظر می رسد که وجه تسمیه اصلی ناحیه تاریم آزربایجان بدین نام همین است.
٣ - تاریم نام محلی در ترکستان در مرز اویغور با قوچا است. نام رودی که در آنجا روان است نیز تاریم می باشد ( کاشغری ) . ( در آزربایجان و ترکستان نامهای جغرافیائی مشترک بسیاری وجود دارند، مانند اورمو و اورومچی، بالاساقون و ورزقان، خییوو و خیوه، تاریم و طارم، . . . . )
٤ - محمود کاشغری در اثر خود مصدری به شکل "تاریملاماق" به معنی عبور کردن از عرض رودخانه با پریدن از روی یک سنگ به سنگ دیگر را ذکر نموده است.
٥ - یاقوت در اثر خود "تاریم" را به شکل "طرم" [تاریم] آورده و می گوید که "اهالی آن ناحیت را در زبان بومی خود "ترم" [تریم] تلفظ می کنند". "تریم" مورد اشاره یاقوت می تواند اسم از مصدر ترمه ک به معنی محل جمع شدن ( در اینجا آب ) باشد ( نک. سرده ری - سردرود ) . از همین ریشه است ترینگ ( عمیق و وسیع، فقط در مورد آب ) ، ترینگوکله نمک ( عمیق شدن آب ) ، ترنگه ک ( نشد آب، برکه آب، چشمه ) ، تریگ ( چیده شده ) ، ترگه ( نک. دره گه ز - دگرز، درگزین - درجزین، دره ) ، ترگه لیرمه ک ( جمع شدن ) ، ترگه شمک ( پشت سر هم آمدن و جمع شدن ) ، ترگی ( سفره و خوراکیهای رون آن ) ، ترقوچی ( جمع کننده ) ، درمه، تریگسه ک، تریلگه ن، تریلمک، تریمسینمک، ترینمک، دریشمک، ترگه ک ( بقچه ) ، ترکه ن ( کسی که همه از او اطاعت می کنند ) ، ترکین ( جمع و جور ) .
٦ - حمدالله مستوفی ضمن اشاره به ترکی بودن نام تاریم، معنی آنرا در ارتباط با کلمه طلا در زبان ترکی دانسته است "گویند در ته این رود گاهی طلا یافت شده و اسم قریه و رودخانه به ترکی دلالت بر وجود طلا دارد". اما نگارنده از وجود کلمه ای معادل و یا مربوط به طلا در زبان ترکی به شکل تاریم و یا نزدیک به آن اطلاعی ندارم.
٧ - تاریم و یا تریم به گفته کاشغری، به معنی لقبی است که به شاهزاده ها و خانمهائی که از نسل افراسیابند و نیز کودکان و فرزندان آنها داده می شود. "آلتین تاریم" به معنی سمبل زنان اشراف می باشد. عده ای این لقب را مخفف "تنگریم" دانسته اند.
٨ - تاریم به عنوان نام شخص بکار رفته است. به عنوان نمونه نام یکی از امیران مغول در دوره ایلخانی و نیز یکی از اجداد ایسن قتلغ ( اسه ن قوتلو ) از امراء عصر سلطان محمد خدابنده ( خارابانتو ) تاریم ( طارم ) بوده است.

بپرس