تخته نرد

مدتی است که یک خیال مرا به خود مشغول داشته است و آن اینکه چطور ممکن است که این همه متفکر برجسته در طول تاریخ به کشف دو حقیقت بنیادی نائل نگردیده باشند و این رازها در ذهن این حقیر خطور کرده اند که دارای مقام و منصب علمی نبوده و از نام و نشان آنچنانی هم برخوردار نیستم. دیروز در سایت های فارسی زبان تصاویر چند تا تخته نرد و مهره ها و تاس ها را نگاه کردم و یک باره این سوال در فکرم ایجاد شد : آیا آن فرد انسانی که این بازی را اختراع کرده از طرف خداوند وحی دریافت نموده است؟ دو پنج مهره هرکدام از بازی کن ها ، مرا یاد نفوس عشره یا خویشتن های دهگانه افراد انسانی انداخت که پنج تا مذکر و پنج تا موئنث اند یا همان پنج آدم و پنج حوای خودی. دو مهره ها و سه مهره ها بطور جمع یعنی عدد پنج و بطور جداگانه مرا به یاد سرنوشت های پنجگانه جنسی - عشقی انداختند و سه مهره ها همان سه زوج های دوقلوی خودی بنیادی را در ذهنم تداعی نمودند که دوبار بصورت همجنس مذکر - مذکر و موئنث - موئنث و یک بار بصورت مذکر - موئنث امکان پذیر می باشند و دارای سه نوع سرنوشت جنسی - عشقی که در سه عالم روحی جاری میگردند. دو مهره ها دو نوع سرنوشت جنسی - عشقی مربوط به دو زوج غیر دوقلوی خودی غیر هم جنس میباشند: یک بار یک مرد و یک زن بصورت همسر خودی هردو با بدن های مادی در یک عالم مادی و یک بار دیگر با بدن های روحی در یک عالم روحی.
جمع اعداد روی دو سطح مقابل تاس ها برابر با عدد 7 می باشند که اشاره به هفت عالم ؛ هفت نظم و سامان طبیعت و کیهان ؛ هفت آسمان و هفت زمین ؛ منازل ، وادی ها ، شهر های عشق ، پله ها و یا ایستگاه های حرکت نزولی و صعودی هستی، دارند. حقیقتا از دیروز تا به امروز در تعجبم که آیا آن متفکر و هنرمند و منجم و محاسبه گر باستانی در عصری که انسان شاید هنوز حروف و کلمات را اختراع نکرده بوده و جهت شمارش هم فقط از یک رقم ( ۰ یا 0 ) استفاده می کرده است، به این حقایق دست یافته بوده باشد ؟ درپایان هر بازی مهره ها از میدان خارج می شوند و دوباره در بازی بعدی وارد میدان میگردند که اشاره به چرخه یا زنجیره تولد و مرگ دارد. در بحثی دیگر اشاره شد که هندوان باستان کاشف این حقیقت بوده اند، اما با مشاهده امروزی به این بازی شاید آریایی های ساکن ایران کاشف حقیقی زنجیره تولد و مرگ بوده باشند. تاس ها به این دلیل هفت سطحی ساخته نشده اند که از هفت عالم و هفت منزل و هفت حیات همیشه یکی بصورت واقعیت عینی به ظهور میرسد و شش عالم و منزل و حیات دیگر ( 1 تا 6 ) به صورت امکانات بالقوه در بطن آن در انتظار به ظهور رسیدن باقی می مانند. منازل هفتگانه نزولی و صعودی از لحاظ عددی بطور معکوس در مقابل هم قرار می گیرند: منزل 1 نزولی در منزل 7 صعودی بطور یکسان دوباره تکرار می گردد و منزل 2 ام در منزل 6 ام ؛ منزل 3 ام در منزل 5 ام ؛ 4 ام و 4 ام ؛ 2 ام و 6 ام و سرانجام 1 ام و 7 ام. جمع این اعداد متقابل هرکدام برابر با عدد 8 می باشد که نشانه این است که هرکدام از منازل هفتگانه در قدم هشتم دوباره از نو به ظهور میرسند و هربار در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطوح قبلی و الا آخر تا رسیدن هرکدام از حیات ها ؛ عوالم ؛ منازل ؛ آسمان ها و زمین ها و نظم و سامان های هفتگانه به حالت معاد یعنی همان حالت اولیه ایده آل بهشتی.