تیم

/tim/

مترادف تیم: اکیپ، باند، دسته، گروه، تعهد، غم خواری، کاروان سرا، اندوه، دل تنگی، آویشن

برابر پارسی: دسته

معنی انگلیسی:
team, warehouse

لغت نامه دهخدا

تیم. ( اِ ) کاروانسرای بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 342 ). کاروانسرای بزرگ را گویند. چه تیمچه کاروانسرای کوچک است. ( برهان ). کاروان سرا. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( غیاث اللغات ) ( اوبهی ). کاروانسرای بزرگ است و حجره و خانه را نیز گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). کاروانسرای بزرگ و بازار. ( ناظم الاطباء ). خانه و کاروانسرا. ( شرفنامه منیری ) :
چو پوست روبه بینی به تیم واتگران
بدان که تهمت از دنبه ٔبسرکار است.
رودکی.
نهاده روی به حضرت چنانکه روبه پیر
به تیم واتگران آید از در تیماس.
ابوالعباس.
پیش گرفته سبد باشتین
هر یک همچون در تیم حکیم.
منجیک.
از شمار تو کس طرفه به مهر است هنوز
وز شمار دگران چون در تیم است دودر.
لبیبی.
چو مه گذشت تو شادی ز بهر غله تیم
ولیکن آنکه ترا غله او دهد به غمست.
ناصرخسرو( دیوان ص 88 ).
چشم داری ماه را تا نو شود
تا بیابی از سپنجی سیم تیم .
ناصرخسرو.
به سخاوت سمری ، از بس که وقف رباط
بر فسوسی بدهی غله گرمابه و تیم.
ناصرخسرو ( دیوان ص 301 ).
و کوی بکار و تیمچه های بازار و مدرسه فارجک و تیم کفشگران و... همه بسوخت. ( تاریخ بخارا ص 113 ). چون به گرگان رسید... یکی از خدم قابوس گفت که در فلان تیم جوانی آمده است عظیم... ( چهارمقاله عروضی ).
جامه شوئی نکرده مادر من
نه پدر تیم را نگهبانی.
سوزنی.
مگر خواهد خرشاعر که از خرکرگان وی
چو تیم خرفروشانی شود دیوان اشعارم.
سوزنی.
امیدهاست که از یال او ادیم برند
هزار کفشگر اندر میان رسته ٔتیم.
سوزنی.
گه چو دمسنجک از شاخ به شاخ
گاه چون شبپرک از تیم به تیم.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 903 ).
ای کلام تو رشک در یتیم
وی عطای تو دیه و خانه و تیم.
عطار.
سالی بگذشت کاندرین تیمارم
تا دست تو گیرم و سوی تیم آرم.
عطار.
تو نترسی که باغ سازی و تیم
خرج آن جمله از خراج یتیم.
اوحدی.
مست و بیخود درآمد از در تیم
کرده بیجاده ،جای در یتیم.
خواجه عمید ( از انجمن آرا ).
نه مشغول گردی زیادبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

کاروانسرا، اندوه، دلتنگی، غم خواری، دسته، یک دسته ورزشکاردریک رشته ازورزش مانندفوتبال
( اسم ) دسته ای ورزشکار که دریکی از فنون ورزشی کار کنند تیم فوتبال تیم والیبال .
بطنی است از غافق و از آن قبیله است : القاضی محمد التیمی که از انس روایت دارد کوهی است شرقی مدینه

فرهنگ معین

(اِ. ) کاروانسرای بزرگ .
(اِ. ) اندوه ، دلتنگی .
[ انگ . ] (اِ. ) یک دستة ورزشکار از یک رشتة ورزشی .

فرهنگ عمید

۱. کاروان سرا.
۲. بنایی شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا دادوستد می کنند، بازار: امیدهاست که از یال او ادیم برند / هزار کفشگر اندر میان رستهٴ تیم (سوزنی: لغت نامه: تیم ).
۱. اندوه، دلتنگی.
۲. غم خواری.
۱. گروهی بازیکن که با یکدیگر در مقابل یک گروه ورزشی دیگر بازی می کنند یا مسابقه می دهند: تیم فوتبال.
۲. گروهی مرکّب از دو نفر یا بیشتر که برای یک هدف مشخص تلاش می کنند: تیم پزشکی.

واژه نامه بختیاریکا

( تیم * ) بوته چند روزه گیاهان که بخواهند نشا کنند
( تیم * ) دربدر؛ آواره

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَیْم، تیره ای از قبیله قریش می باشد.
تیم در لغت به معانی گوناگون، از جمله «هواخواه سرگشته ای که عقلش را از دست داده» یا «بنده به ذلت افتاده» است.

دانشنامه عمومی

یک تیم گروهی از افراد است که در ارتباط با هدف مشخصی گرد هم آمده اند. از تیم جهت انجام وظایفی که دارای پیچیدگی و قابل تقسیم به زیر وظایف ساده تر می باشند استفاده می شود. تیم ها به طور معمول دارای اعضایی هستند که با بر خورداری از مهارت های مکمل، سبب ایجاد هم افزایی در طی یک تلاش هماهنگ شده می گردند، به طوری که نقاط قوت هر عضو تیم به حداکثر و نقاط ضعف آن ها به حد اقل رسانده می شود. اعضای تیم باید یاد بگیرند که چگونه به یکدیگر یاری رسانند، اعضای دیگر تیم را از پتانسیل های مثبت خود آگاه سازند و در نتیجه محیطی را فراهم سازند تا دیگر اعضای تیم بتوانند فراتر از محدودیت های فردی فعالیت نمایند. نک دانشنامه ی مدیریت خالد شهبازمهر
تیم مثل یک انسان می ماند .
اندازه و ترکیب مستقیمی از نوع و ابعاد فعالیت آن ها می باشد. با این همه برخی پژوهش های انجام شده نشان داده است که در زمینه حل مسئله اندازه مطلوب چهار نفر می باشد. همچنین پژوهش های Belbin نشان داده است که ابعاد تیم بین 5 تا 12 نفر است که در این میان تعداد 8 نفر بهینه می باشد[ ۱] . دیوید کوپریدر ابعاد بزرگ را برای تیم ها پیشنهاد می دهد. وی معتقد است که تیم های بزرگتر قادر به پاسخ گویی به تعداد بیشتری از مشکلات می باشند. از نظر ترکیب، تیم ها به دو دسته همگن و ناهمگن تقسیم می شوند. در تیم های همگن مهارت های اعضا شباهت های بیشتر و در بعضی موارد هم پوشانی دارد که ممکن است دامنه مسائل قابل حل توسط تیم را کاهش دهد ولی رابطه اعضا را بیشتر می کند. در تیم های ناهمگن مهارت های اعضای تیم تفاوت های بیشتری دارد که سبب افزایش دامنه حل مسئله تیم و افزایش میزان خلاقیت آن و نیز افزایش احتمال بروز اختلاف نظر در تیم می گردد. .
یکی از تقسیم بندی های رایج که تیم ها را به دو حالت کلی تقسیم می کند: دسته بندی تیم های مستقل و وابسته می باشد. برای ادامه به عنوان مثال تیم فوتبال که به وضوح یک تیم وابسته است، دارای ویژگی های زیر می باشد:
• هیج کاری بدون همکاری همه اعضای تیم قابل انجام نیست.
• در این گونه تیم، اعضا دارای مهارت های منحصربه فردی هستند.
• موفقیت هر فرد کاملاً به موفقیت تیم وابسته است.
از سوی دیگر یک تیم شطرنج نمونه ای از یک تیم مستقل است که دارای ویژگی های زیر می باشد:
• نتیجه کار هر فرد بر روی کار افراد دیگر تیم بدون تأثیر یا با کمترین تأثیر است.
• افراد در این تیم کارهای مشابهی را به صورت انفرادی انجام می دهند.
عکس تیم

تیم (اوب). تیم ( به لاتین: Tym ) یک رود در روسیه است که در استان تومسک واقع شده است. [ ۱]
عکس تیم (اوب)

تیم (بازیکن فوتبال). البا ده پادوا لیما ( انگلیسی: Tim; ۲۰ فوریهٔ ۱۹۱۵ – ۷ ژوئیهٔ ۱۹۸۴ ) با نام مستعار تیم بازیکن و مربی فوتبال اهل برزیل بود.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به باشگاه فوتبال کورینتیانس، باشگاه ورزشی اتلتیکو جونیور، باشگاه فوتبال فلومیننزه، باشگاه ورزشی واسکو دوگاما، باشگاه فوتبال سائو پائولو، و باشگاه فوتبال بوتافوگو اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال برزیل بازی کرده است.
عکس تیم (بازیکن فوتبال)

تیم (فیلم). تیم ( به انگلیسی: Tim ) فیلمی استرالیایی محصول سال ۱۹۷۹ و به کارگردانی مایکل پتی است. در این فیلم بازیگرانی همچون پایپر لوری، مل گیبسون، آلوین کورتس و پت اویسون ایفای نقش کرده اند.
عکس تیم (فیلم)

تیم (مجموعه تلویزیونی). تیم ( لهستانی: Ekipa ) یک درام سیاسی تلویزیونی لهستانی است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
یانوش گایوس
مارچین پرخوچ
آندژی سِـوِرین
مارک فرانتسکوویاک
ریشارد کوتیس
ماوگوژاتا زایاژکوفسکا
کشیشتف استروئینسکی
کاتاژینا هرمان
یژی فدوروویچ
لئون خارِویچ
آگنیشکا گروخوفسکا
روموآلد کوئوس
هالینا اسکوچینسکا
تادئوش خودتسکی
مارچین بوساک
کاتاژینا گنیفکوفسکا
روبرت چبوتار
پیوتر شیفکیـِویچ
الژبیتا یاروشیک
وویچیخ چروینسکی
اوا کوتینیا
آرتور یانوشاک
پاوئو کرولیکوفسکی
میخاو ژورافسکی
یژی موس
مارچین دوروچینسکی
بوریس شیتس
ماچئی کوزووفسکی
استانیسواف برودنی
ماچئی کوالفسکی
مونیکا کشیفکوفسکا
الکساندرا یوستا
والدمار چیشاک
پاوئو توخولسکی
آندژی کونوپکا
گراژینا ژیلینسکا
وویچیخ کالاروس
رافائو ماچکوویاک
ریشارد باریچ
روبرت وابیخ
• مارک کالیتا
عکس تیم (مجموعه تلویزیونی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: تیمچه) از بخش های بازار، که مرکز دفاتر تجاریِ مشابه، و کارهای تشکیلاتیِ بازرگانی، و معاملات عمده، و نیز محل استقرار حجره های تاجران است. تیم، دربرگیرندۀ فضای گشادۀ مسقّفی در وسط است که حجره ها در دورتادور آن، در دو یا سه طبقه واقع اند. طرح های سازه ای و تزیینات، در سقفِ تیم تجلّی می یابند، که نشان از مهارت فنی و زیبایی هنری دارند. تیم بزرگ قُم از مشهورترین تیم های ایران است. در گذشته، به تیم کوچک «تیمچه» می گفتند، ولی امروز این دو واژه به یک معنا به کار می روند. نیز← تیمچه

مترادف ها

team (اسم)
جفت، دست، گروه، دسته، گروهه، تیم، یک دستگاه

فارسی به عربی

فریق

پیشنهاد کاربران

کاروانسرای بزرگ
نهاده روی به حضرت چنانکه روبه پیر
به تیم واتگران آید از در تیماس.
ابوالعباس
تیم به هر گروه و دسته می گویند.
پیش گرفته سبد باشتین
هر یک همچون در تیم حکیم.
تیم در اصل ناز و نوازش و مراقبت
تیمارلاماک
تومارلاماک
تاراماک
ترمیم
تیم ( ورزشی ) کنار هم بودن
تیمسار ( سارماک : پوشاندن )
یتیم ( بدون مراقب )
یتیمچه ( یه تیمچه )
همه در یک مفهوم مشترک
یارگان
دسته وند
دستمند
تیم= گروهی از مردمان، که گردهم آمدند برای رسیدن به یک آماج گروهی.
همانند
همه ی تیم ورزشی گروهی.
تیم کارمندان یک سازمان.
ریشه ی واژه ی تیم ( team ) ✅
از تاخماق ترکی به معنی نصب کردن و پا برجا کردن است شکل تغییر یافته از تاخیم ترکیست. و فعل مشتق از آن توخوماق به معنی بافتن است به صورت دوختن وارد فارسی شده است.

...
[مشاهده متن کامل]

بر ریشه از زبان جرمن zaum به معنی مهار کردن است ( تاخماق )
از آنجا ریشه به tow میرسد و آن هم به معنی الیاف است و آن هم به زبان جرمنی باستان به معنی طراحی کردن است.
و در ریشه ی تیم مشترکا با لاتین گفته شده است و از ducere است اگر c را ق بدانیم همان توقماق ( دوغماق ) است و آن به معنی هدایت کردن است و همان فرمی از دوغروی ترکیست. ( به صحیح و راست بردن )
در ریشه یابی رسمی تیم را هم ریشه با teem به معنی زاییدن نوشته است

گروه
تیم
می تواند همان هیم و همه باشد
شُفتگان، شوبگان شُفتن و شوبیدن=حرکت دادن
شوبمان شفتمان
تیم=دست همی
در زبان لری بختیاری به معنی
تیم::چشم من
تی::چشم
م::من
Tim. tem
تیم::کنارم. پیشم. اطرافم. taem
تیم::. چه موقع
.
Taem
چه تیم ایا::چه موقع می آید

واژه ای فارسی - team برگرفته شده از واژه ی فارسی است!
معنی قدیم: رِباط، کاروانسرا، خانقاه ( خانگاه! ) ، صومعه -
خانواده، خاندان، اهل بیت، ایل، طایفه، قبیله - تعهد، اندوه، دلتنگی، غمخواری
مثل: تیمار >>> تیم و پسوند فاعلی ( ار )
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی: کسی که در جایی یا خانه به مراقبت و غمخواری می پردازد.
مثل: یَتیم >>> یَ: بی، بدون، فاقد، ندارد و. . .
یعنی: بی خانه، بی خانمان، بدون خانواده
مثل: تیمسار >>> تیم و پسوند مکان و دارندگی ( سار )
یعنی: کسی که رهبری تیمی را بر عهده دارد
که در ترکی هم استفاده شده است!
مثل: یِتیمچه >>> یِ: بخور، بلعیدن، نوش جان کردن
یعنی: خوردنی خانگی کوچک
در قدیم به جایی می گفتند که یاران و بَروبَچ دورهم جمع می شدند و به بازی و سرگرمی، حلِّ مشکلات، مشورت و کنکاش، عبادت و. . . می پرداختند
مانند مانِستان های مانوی!

معنی امروزی: یاریان، یارگان - یکدلی، همدلی، همبستگی - متحد، هماهنگ، یکپارچه، همراه، هم نوا

تیم در زبان تبری ( مازنی ) به معنای تخم می باشد، نظیر: خیار تیم به معنای تخم خیار.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس