ثمیله

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( ثمیلة ) ثمیلة. [ث َ ل َ ] ( ع اِ ) بقیه آب و طعام در شکم. || آب اندک باقی مانده در تک حوض یا مشک. || جای آب و طعام در شکم. || باقی دانه و پست و خرما در خنور. || باقی مانده هر چیز. || خانه ای که در آن فرش و قماش باشد. || مرغی است. || دیوارمانندی که ازسنگ سازند تا آب را منع کند. || آن طعام که پیش از نوشیدن شراب خورند. || ( مص ) آشامیدن شراب که پیش از آن طعامی نخورده باشند. || ( اِ ) گل که از چاه برآرند. ج ، ثمیل و ثمایل.

فرهنگ فارسی

بقی. آب و طعام در شکم آب اندک باقی مانده در تک حوض یا مشک

پیشنهاد کاربران

بپرس