جانان

/jAnAn/

مترادف جانان: جانانه، دلبر، دوست، محبوب، معشوق، یار

معنی انگلیسی:
darling, lover, flame, sweetheart, valentine

فرهنگ اسم ها

اسم: جانان (دختر) (فارسی) (تلفظ: jānān) (فارسی: جانان) (انگلیسی: janan)
معنی: معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز، خوب، زیباروی، معشوق محبوب، محبوبف معشوق
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

جانان. ( اِ مرکب ) مرکب از: جان و ان ( علامت نسبت ). معشوق. محبوب. خوب ( حاشیه برهان چ معین ). روی زیبا، دلکش ، نازنین. معشوق. محبوب. شاهد. ( ناظم الاطباء ). مؤلف آنندراج آرد: بمعنی جان. و الف و نون در آخر زائد است و همچنین در جاویدان و در مؤید نوشته که جانان محبوب را گویند و اصل این جانا بود بمعنی ای جان بعده نون غنه در آخر افزودند برای تحسین صوت جانان شد. ( از آنندراج ). حبیب. مطلوب. معشوقه. محبوبه. عزیز:
شادان زی و بکام رس و برخور
از عمر خویش و از دولب جانان.
فرخی.
ای رخ رخشان جانان زیر آن زلف بتاب
لاله سنبل حجابی یا مه عنبرنقاب.
عنصری.
کبوتر سوی جانان بال بگشاد
بشارت نامه زیر پرش اندر.
منوچهری.
همان کاین منظر عالی بدیدم
رها کردم سوی جانان کبوتر.
منوچهری.
کنون کز جان و از جانان بریدم
چه خواهم دید زین بدتر که دیدم.
( ویس و رامین ).
چو بر دل چیره گردد قهر جانان
به از دوری نباشد هیچ درمان.
( ویس و رامین ).
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد.
باباطاهر.
کمانها در کف مردان بنالد
چو جان عاشق از هجران جانان.
ناصرخسرو.
گل سرخ چون روی خوبان بخجلت
بنفشه چو زلفین جانان معطر.
ناصرخسرو.
ای که اوصاف پری دانی جمال او ببین
کی بود ماننده دیدار آن جانان پری.
سوزنی.
قامتی چون سرو بستان است جانان مرا
نیست از قامت چو سرو بوستان ای جان پری.
سوزنی.
بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن
بنده باید بودن و در بیع جانان آمدن.
خاقانی.
خاقانی است و آهی جانی گسسته در بر
یارب که من چنینم جانان چگونه باشد.
خاقانی.
آن به که پیش هودج جانان کنی نثار
آن جان که وقت صدمه هجران شود فنا.
خاقانی.
هر که باشد عاشق جانان نپردازد بجان
هر که باشد طالب گوهر نیندیشد ز آب.
عبدالواسع جبلی.
چنین واجب کند در عشق مردن
بجانان جان چنین باید سپردن.
نظامی.
گر این دل چون تو جانان را نخواهدبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

معشوق، محبوب، دلبرزیباوبسیاردوست داشتنی
( اسم ) معشوق محبوب شاهد دلبر زیبا.
از نواحی اصفهان

فرهنگ معین

(اِمر. ) معشوقه ، محبوب .

فرهنگ عمید

دلبر زیبا و بسیار دوست داشتنی که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب: خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان / کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان (سعدی۲: ۵۳۳ ).

جدول کلمات

دلبر

پیشنهاد کاربران

من هم اسمم جانان هست
جانان/جانانه: به معنای کسی که چون جان عزیز است و توسعاً معشوق. این دو واژه همگون در جمله ارزش یکسان دارند و می توان آنها را جانشین یکدیگر کرد.
( نجفی، ابوالحسن، غلط ننویسیم )
جانان همان آگاهی ناب است . که اصطلاحا در ادیان خدا گفته میشود . آگاهی، لوح و خشت خام هوشیار شدن است. در اشعار بزرگان ایران زمین آمده ، بنام ، خورشید ، حق و یا شمس الحق
باید که جمله جان شوی
تا لایق جانان شوی
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه جان در اشعار بزرگان ایران زمین یعنی آگاهی ، آگاه بودن
جانا یعنی جریانی از جان ها ، رودی از جانها
جانان یعنی اقیانوس آگاهی ، منبع آگاهی ، شمس الحق

اسم دختر زیبای من جانان هست
و اسم پسرم شاهان دوقلو هستند
جانان یعنی جان مامان
دخترم جون منه
نام دخترانه با معنی زیبا، بسیار دوست داشتنی
جانان یعنی "خدا": )
جانان بجای جانبخش یا عشق مطلق 'خدا' هم بکاررفته، از جمله در آثار مولانا بشرح زیر:
اگرعقل است پس دیوانگی چیست وگر جانست پس جانان کدامست
و همچنین در جای دیگر در وصف شمس تبریزی:
عقل را گفتم میان جان و جانان فرق کن شانه عقلم ز فرقش یاوه کرده شانگی.
مهربان ترین
من خواهر پرنسس جانان هستم.
روژان افضلی.
جانان: دلبر، زیبا، دوست داشتی، همه را بر خود دلربا میکند، لپهایش سرخ اند، چشم های او زیباست، و به معنای عزیز ترین دختر خانواده است. همچنین نام شاهزاده خانم زیبایی است.
اسم خواهر دوستم جانان معنی ایم جانان را من می دانم
دلبر
جانانه
دوست
یار
محبوب
معشوق
و تپلو
من جانان تپلو را خیلی دوست دارم
جانان یعنی محبوب ، معشوق ، دلبر و . . . . .
من اسمم جانان هس
و عاشق اسمم هستم
نگار
زیبا، معشوقه، دلربا، جان جانان
دختر زیباروی من، عشق مامان
اسم دختر زیباروی من هستش
عشق مامان
جانان یعنی همه چیز، یعنی عشق
بسیار زیبا و دوست داستنی، مهربان و صبور
زیبا رو ، محبوب ، صاحب برترین روی، صاحب برترین خصلت ، غایت عشق ،
دلربا. زیبا . معشوقه
در ادبیات فارسی معنی کلمه جانان معشوقه هست
ولی درکل اسم بسیار زیباایه
بچشم و ابروی جانان سپرده ام دل و جان
بیا بیا و تماشای طاق و منظر کن
حافظ
بهترین و دوست داشتنی ترین
بسیار زیباه و دوست داشتنی
جانان یعنی
ب معنی به عشق جاندادن
دوست داشتنی. برخواسته از جان. با ارزش
از جان و دل خواستن
از جان برخواسته

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس