جغرافی
/joqrAfi/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
جغرافی. [ ج ُ ] ( معرب ، اِ ) جغرافیا. رجوع به همین لغت شود. || ( ص ) جغرافی دان.
فرهنگ فارسی
جغرافیا یا جغرافی دان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
شرح، جغرافیا، جغرافی، علم جغرافیا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه جغرافی اَربی شده واژه ژیوگرافی یونانی است.
واژه ژیوگرافی به ریخت ( geography ) در لاتین و انگلیسی نیز بکار میرود.
واژه ژئو، ژیو همان واژه پارسی گیو، گیتی به چَم زمین است که در یونانی نیز به همین چَم بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
واژه گی، گیو در بخش نخست واژه گزیرک در پارسی پهلوی است همان ( گزیره، جزیره )
گی ( زمین ) و زَره، زیره ( دریا ) که به چَم ( زمین میان دریا میباشد ) .
پس واژه پارسی گیتی با واژه geo, geography همریشه می باشد.
و واژه زَره دگر ریخت ( دره و دریا ) است که در انگلیسی به ریخت ( sea ) نیز درآمده و بکار میرود که به چَم همان دریا هست.
واژه ژیوگرافی دارای ریشه پارسی است.
پَسگشت ( =Reference ) : برگه 43 از نبیگ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .
ژیوگرافی:
واژه ژیو همان ( گیو، گیتی، گیتا ) و واژه گرافی به چَم ترسیم، نگاشتن، نوشتن، ضبط کردن است ( نگاری، نگاشتن )
بجای واژه دگردیسی شده ( جغرافی، جغرافیا )
در پارسی واژه اصلی: ( گیتا نگاری، گیتی نگاری ) را بکار ببرید.
نکته: از آنجایی که جغرافیا آشنایی درباره زمین به ما میدهد میتوان از واژه گیتا شناسی نیز بهره برد ولی پیشنهاد بنده واژه گیتا نگاری است.
واژه ژیوگرافی به ریخت ( geography ) در لاتین و انگلیسی نیز بکار میرود.
واژه ژئو، ژیو همان واژه پارسی گیو، گیتی به چَم زمین است که در یونانی نیز به همین چَم بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
واژه گی، گیو در بخش نخست واژه گزیرک در پارسی پهلوی است همان ( گزیره، جزیره )
گی ( زمین ) و زَره، زیره ( دریا ) که به چَم ( زمین میان دریا میباشد ) .
پس واژه پارسی گیتی با واژه geo, geography همریشه می باشد.
و واژه زَره دگر ریخت ( دره و دریا ) است که در انگلیسی به ریخت ( sea ) نیز درآمده و بکار میرود که به چَم همان دریا هست.
واژه ژیوگرافی دارای ریشه پارسی است.
پَسگشت ( =Reference ) : برگه 43 از نبیگ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .
ژیوگرافی:
واژه ژیو همان ( گیو، گیتی، گیتا ) و واژه گرافی به چَم ترسیم، نگاشتن، نوشتن، ضبط کردن است ( نگاری، نگاشتن )
بجای واژه دگردیسی شده ( جغرافی، جغرافیا )
در پارسی واژه اصلی: ( گیتا نگاری، گیتی نگاری ) را بکار ببرید.
نکته: از آنجایی که جغرافیا آشنایی درباره زمین به ما میدهد میتوان از واژه گیتا شناسی نیز بهره برد ولی پیشنهاد بنده واژه گیتا نگاری است.
علم مسالک و ممالک ؛ جغرافیا. علم جغرافیا.
برابر پاررسی :
جغرافی : گیتاشناسی
جغرافی دان : گیتاشناس ، گیتادان
جغرافی : گیتاشناسی
جغرافی دان : گیتاشناس ، گیتادان
جغرافی=زمین نگاری
گیتی نگاری
جهان نگاری
زمیننگاری
جهان نگاری
زمیننگاری
گیتاشناسی، جهانشناسی، زمینشناسی
جُغرافی
جُغرافی : جُ - غرافی
جُ = زَمین
غِرافی ، گِرافی = نِگاری
گرته برداری : زمین نگاری
جُغرافی : جُ - غرافی
جُ = زَمین
غِرافی ، گِرافی = نِگاری
گرته برداری : زمین نگاری
موجودات مختلف :موجودات گوناگون یا موجودات متفاوت مناسب تر است
آب وهوای مختلف: آب وهوای گوناگون یا آب و هوای متفاوت مناسب تر است
آب وهوای مختلف: آب وهوای گوناگون یا آب و هوای متفاوت مناسب تر است