خراجی


معنی انگلیسی:
tributary

لغت نامه دهخدا

خراجی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به خراج. مالیاتی. ( ناظم الاطباء ). || نام سالی بوده است چون سال شمسی و سال قمری و سال اسکندری و سال جلالی. برای آنکه تطبیقی بین «سال خراجی » و «سال قمری » شود از تاریخ آل سلجوق محمدبن ابراهیم چند مثال آورده میشود: 1- روز هرمز ماه تیر سنه 572 خراجی موافق سنه 579 هَ.ق. 2- سنه 563 خراجی موافق 569 هَ.ق. 3- سنه 551 هَ.ق. موافق سنه 544 خراجی. 4- در صمیم تموز در ماه خرداد سنه 586 خراجی موافق شهور سنه 595 هَ.ق. 5- در ماه تیر سنه 577 خراجی موافق سنه 585 هَ.ق. 6- اول ماه رمضان سنه 600 هَ.ق. موافق ماه خرداد سنه 594خراجی. در جمادی الاولی سنه اثنین و ستمائه خراجی صاحب عالم عادل فخرالدولة والدین احمدبن سعد بندقه ادام اﷲ علوه را از حضرت شیراز بکرمان فرستادند. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 16 ). در سنه سبعین و خمسمائة خراجی علاوه دیگر حوادث در کرمان قحطی افتاد. ( عقدالعلی للموقف الاعلی ). چون سنه 569 به آخر رسید و سنه 570 خراجی درآمد. ( تاریخ آل سلجوق ). در ماه اردیبهشت سنه 557 هَ. ق. خراجی اتفاق کسوفی تمام افتاد، دربرج ثوربغایت هایل و سهمناک هوا بمثابه تاریک شد که ستاره پیدا آمد. ( تاریخ آل سلجوق محمدبن ابراهیم ).شب نوروز هشتم ماه فروردین سنه 591 خراجی که وقت تحویل نیّر اعظم است بدرجه شرف. ( تاریخ آل سلجوق محمدبن ابراهیم ). آقای تقی زاده در گاه شماری سنه خراجی را به تفصیل تعریف کرده است. رجوع به گاه شماری شود.

خراجی. [ خ َ ] ( اِخ ) ابوسعید احمدبن محمدبن عراق از علمای نجوم و ریاضی بود. وی دنباله کار معتضد را گرفت و ماههای خوارزمی را کبیسه کرد. این ابوسعید چون از بند رهایی یافت و از رباط بخارا بدارالملک خویش آمد، از شمارگران پیشگاهش روز اخبار را بپرسید. گفتند: در فلان روز از ماه تموز است. وی از حال کبیسه ها آگاهی نداشت. پس خراجی و حمدکی و گروهی دیگر از منجمان را بخواست تا رسم رومی را در عمل کبیسه بدو بازگفتند. آنگاه در سال یکهزارودویست وهفتاد اسکندری در ماههای خوارزمی کبیسه بکار داشت و فرمود تا آغاز هر ماهی را در روزی معین از ماههای رومی ، وقتها برای کشت و برز هر چیزی تعیین کرد، تا بیک حال بماند و خلاف نیفتد و پیش از وی چنین نبود که هر گروهی اعتقاد و روش مخالف با دیگر گروهان داشتند و نیز چنان نهاد که شش روز افزونی را در هر سالی که کبیسه رومی باشد، خوارزمیان بر ماه اسپندار مجی برافزایند. ( از التفهیم فارسی چ همائی ص 272 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

واژه نامه بختیاریکا

( خراجی * ) اجاره زمین براساس تحویل یک پنجم محصول به صاحب زمین

دانشنامه عمومی

خراجی (رودان). خراجی، روستایی در دهستان آبنما بخش مرکزی شهرستان رودان در استان هرمزگان ایران است. این روستا، مرکز دهستان آبنما است. [ ۱]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴٬۷۱۲ نفر ( ۱٬۳۲۰ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس خراجی (رودان)

خراجی (کیار). خراجی، مرکز دهستان کیار غربی از توابع شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری است.
مردم این روستا لرتبار و از ایل بختیاری می باشند که به گویش لری بختیاری سخن می گویند[ ۱]
این روستا در دهستان کیارغربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳٬۰۷۸ نفر ( ۷۷۲خانوار ) بوده است.
عکس خراجی (کیار)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

خُراجی : طبیبان هر آماسی را که ریم کند، خراج گویند. خلاصة الحکمة، ج‏3، ص: 381
نام فامیلی برای گذرنامه است

بپرس