خرزاد

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

خرزاد. [ خ َ ] ( اِخ ) نام فرخ زادبن خسروپرویز است بزعم بعضی از ارباب تاریخ و سیر. اینک قول حبیب السیر ( ج 1 چ خیام ص 253 ) در این مورد: فرخ زادبن خسروبن پرویز بزغم بعضی از اهل خبر بخرزاد موسوم بوده و از سیاق کلام طبری چنین مستفاد می گردد که خرزاد پادشاهی است غیر فرخ زاد. در روضةالصفا سمت تحریر یافته که بعد از انقلاباتی که مجملی از آن نوشته شد اعیان عجم به تفتیش احوال شاهزادگان اشتغال نموده معلوم کردند که یکی از اولاد پرویز که از ترس شیرویه گریخته بوده در نصیبین است و به اهتمام تمام آن بیچاره را از آنجا بمدائن طلبیده تاج شاهی بر سرش نهادند و چون مدت یک ماه از فرمانفرمایی او درگذشت بسعی یکی از غلامان خدمتکار مسموم گشت. لقبش بقول صاحب مفاتیح العلوم «ممتاز» بود.

خرزاد. [ خ ُ ] ( اِخ ) ابن نرسی. وی نخستین حاکم ایرانی بدوره ساسانیان بود که بر یمن حکم راند. صاحب مجمل التواریخ و القصص می آورد: نام فارسیان که به یمن فرمان دادند: اول ایشان وهرز بود نام او خرزادبن نرسی بعد از کشتن سیف و وهرز نام مرتبتی بزرگست پارسیان را و... چون شنید که یکسوم را کشت... ( از مجمل التواریخ و القصص ص 172 ).

فرهنگ فارسی

بن نرسی . وی نخستین حاکم ایرانی بدوره ساسانیان بود که بر یمن حکم راند .

پیشنهاد کاربران

بپرس