داتام

فرهنگ اسم ها

اسم: داتام (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dātām) (فارسی: داتام) (انگلیسی: datam)
معنی: آفریننده و مخلوق، پسر کامیسار، از حکام دوران اردشیر دوم هخامنشی، ( اَعلام ) پسر کامیسار از مردم کاریه حاکم لک و سیری [قسمتی از کاپادوکیه و مجاور کلیکلیه] بعد از اردشیر دوم هخامنشی، نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیه
برچسب ها: اسم، اسم با د، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

داتام. ( اِخ ) پسر کامیسار از مردم کاریه حاکم لک و سیری ( قسمتی از کاپادوکیه و مجاور کیلیکیه ) بعهد اردشیر دوم هخامنشی. مادر داتام سکائی بود و خود در عداد پادشاهان کاپادوکیه ( ایران باستان ج 3 ص 2129 ) منظور است و پس از آنکه پدر وی هنگام سفر جنگی اردشیر به کادوسیان کشته شد در ولایت مزبور جانشین پدر گردید و نخست در قضیه تیوس پادشاه پافلاگونیه که با اردشیر مخالفت میورزید شجاعت و کفایت خویش ظاهر ساخت و بپاداش آن خدمت مأمور شد که با فرناباذ وتیت رستس در لشکرکشی به مصر شرکت کند ولی در خلال این احوال و پیش از عزیمت بمصر مأمور سرکوبی آس پیس والی کاتاانی شد و او را مقهور و مجبور به تسلیم کرد، اما بر اثر حوادثی ناگزیر گردید بر اردشیر یاغی شود و اردشیر اوتوفرادات سردار خود را بسرکوبی داتام فرستاد و داتام با وجود کمی لشکریان جنگهای مردانه کرد و مغلوب نگردید، ناگزیر اوتوفرادات با وی داخل مذاکره شد و میان آندو صلح برقرار گردید اما اردشیر کینه ٔوی را به دل گرفت و با این مقصود دامهائی برای او گسترد و داتام هر دفعه بواسطه زرنگی از این دامها بیرون میجست تا سرانجام مهرداد پسر آریوبرزن این سرداررشید را خائنانه کشت. روایت فوق از کرنلیوس نپوس است اما بنا بروایت دیودور وی در دشت نبرد مرده است. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 79 و ج 2 صص 1138 - 1151 و ج 3 صص 2123 - 2132 شود.

فرهنگ فارسی

یسر کامیسار از مردم کاریه حاکم لک و سیری

پیشنهاد کاربران

داتام یا تاتام دو معنی می ده اول یعنی شیرینم تاتلیام دوم یعنی دادام یا تادام یعنی بچشم مزه کنم داتمالی چشیدنی
افتخار قوم بزرگ تالش
اسم پسرم
داتام، داتما ( داتمَه ) - واژه اوستایی - نام پسرانه
نام سردار هخامنشی در زمان اردشیر دوم که به گفته گزنفون در نبرد کوناکسا کشته شد!
دات: داتا ( داتَه ) - data برگرفته شده از فارسی است!
داد ( دادیک ) ، آیین، قانون، هنجار، ساز و کار، فَردید، فَرسار -
...
[مشاهده متن کامل]

آفرینش، خلق، بوجود آوردن، ساختن، پدید آوردن، درست کردن، ایجاد، گذراندن!
آم: پسوند نسبت و وابستگی اوستایی
معنی: دادگر، داور، دادرس، قاضی، دیان، فرمانروا، پادشاه -
پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، آفریننده، سازنده، خلاق، مبتکر، مبدع، نوآور -
دادار، اهورامزدا، پروردگار، آفریدگار، خدا، ایزد، یزدان، جان آفرین

افتخار تالش از سپیدرود تا رود کورا در قفقاز
یک سردار تالشیه غیورو باغیرت
آفریننده و مخلوق دنیا و سیارات
سردار تالش

بپرس