برابرهای پارسی:
درس = آموزه
مدرسه = آموزشگاه
کلاسِ درس = آموزگاه، آموزکَده
( کلاسِ ما درب و پنجره نداشت: آموزگاهِ ما درب و پنجره نداشت )
کلاس = پایه، رده، رسته
( کلاسِ چهارم: پایهٔ چهارم )
... [مشاهده متن کامل]
همکلاسی = هم آموز، همشاگردی، هم پایه، هم رده
معلم = آموزگار
مُحصِل = دانش آموز، شاگِرد
مطابق تلفظی که دوستمان فرتاش ارایه نموده اند در ترکی تلفظ میشود
درس از ریشه دئر به معنی گفتن و ببان کردن و مصدر دمک می باشد، به نظر میرسد کلمه ریشه ترکی داشته باشد
درس در اوستایی dares به معنی فراگرفتن، آموختن، نمایاندن، نشان دادن و در سنسکریت درص darś به معنی نشان دادن، نمایاندن است.
زبان فزیک به چند نوع است در کتاب عمومیت ۱
درس به انگلیسی میشه Unif=یونیت
واژه یِ اوستایی ( دَرِس ) به چمِ ( فراگرفتن، آموختن، دیدن، نگاه کردن ) می باشد. واژه ( درس ) اوستایی است و می توان کارواژه هایِ ( دَرساندن ) را به چمِ ( آموزاندن ) و ( دَرسیدن ) را به چمِ ( آموختن ) به کار گرفت.
چنانکه در رویه یِ 1638 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) آمده است:
معنی درس :بحث
هم خانواده :دروس
لغت دشوار :دریابی
معنی درس گذشته چیه
نوشتار . دفتر. پیام. خوانش .
خوانش . سخن. گفتار.
جستار. سخن . گفتار
بخش . . . برای کتاب. . . پند . اندرز. . اموزه. .
درس هم ریشه با اندرز است an darz این واژه در زبان انگلیسی هم به کار برده میشود همچنین در زبان سانسکریت انودرس آمده anudars به معنی درس دادن یاد دادن
آموز=درس
آموزه ها=دروس
این واژه پارسی می باشد و نیاز به برابر سازی تازی ندارد
Please please please please please please please
I'm sorry on my garden no please shark
Book که میشه کتاب بعد ما زدیم درس
دَرس
واژه ای پارسی و بهتر است از آن کارواژه ساخته شود :
دَرسیدن ، دَرساندن
دَرسه ، دَرسا ، دَرسان ، دَرسو ، دَرسَنده، دَرسِش. . .
مُدَرِس = دَرسانَنده
تَدریس = دَرسانِش
تَدَرُس = دَرسِش
... [مشاهده متن کامل]
مَدرَس ، مَدرِسه = دَرسگاه ، دَرسِشگاه ، دَرسانِشگاه
دِراسه =دَرسایی
مُدَرَس = دَرسیده ( شده )
دُروس = دَرس ها
Subjects =lessons
subject
learn= آموختن، بلد شدن، آگاه شدن، خبر یافتن، کاشف به عمل آوردن، پی بردن، به خاطر سپردن، از حفظ شدن ( to learn by heart هم می گویند ) ، ( عامیانه - محلی ) یاد دادن، آموزاندن، یله کردن، فهمیدن
در س گرچه در واژگان زبان عربی قرار دارد ولی ریشه ی فارسی دارد به معنی �پاره� است یا پاره شده از بخشی و از ماده ی دریدن گرفته شده است مثلا در زبان لری که بازمانده از پهلوی است دِرِس= deres به معنی پاره
... [مشاهده متن کامل] شدن لباس یا هر چیز پاره شدنی دیگر است . وکتاب را به چند بخش یا پار قسمت می کنند وهر یک را یک درس گویند . پس درس همان پاره یا بخش است ومعنی های دیگر آن مجازی هستند
این واژه عربی نیست و در اوستایی دَرِس dares بوده به واتای: دیدن، نگاه ـ تماشا ـ مشاهده ـ ملاحظه کردن، فراگرفتن، آموختن.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)