راشد

/rASed/

مترادف راشد: ره شناس، متدین، متقی

فرهنگ اسم ها

اسم: راشد (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rāšed) (فارسی: راشد) (انگلیسی: rashed)
معنی: آن که در راه راست است، ( به مجاز ) دیندار، نام یکی از خلفای عباسی، متدین، ( اَعلام ) لقب ابو جعفر منصور، خلیفه ی عباسی [، قمری] که بر اثر لشکر کشی غیاث الدین مسعود سلجوقی از بغداد گریخت و در راه اصفهان به دست فدائیان اسماعیلی کشته شد، ( عربی ) آن که در راه راست است و ( به مجاز ) دیندار، ( در اعلام ) سی امین خلیفه ی عباسی به نام منصور
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

راشد. [ ش ِ ] ( ع ص ) براه شونده. ( از منتهی الارب ). هدایت یابنده و در حدیث آمده است : علیکم بسنتی سنة الخلفاء الراشدین من بعدی.( از اقرب الموارد ). راه راست رونده. ( فرهنگ اشتینگاس ). کسی که براه راست است. ( فرهنگ نظام ). راه راست یابنده. ( آنندراج ). بر راه راست. ( یادداشت مؤلف ). رشید. راه برده و راه بردار. ( یادداشت مؤلف ). نماینده راه راست. ( ناظم الاطباء ). راست نماینده. ( یادداشت مؤلف ). || دیندار و متدین. ج ، راشدون و راشدین. ( اقرب الموارد ).
- ام راشد ؛ کنیه موش است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

راشد. [ ش ِ ] ( اِخ ) نام سرزمینی است در بین کرمان و سیستان. رجوع به راشاک در همین لغت نامه و تاریخ سیستان حاشیه ص 245 و ابن خرداد به ص 50 شود.

راشد. [ ش ِ ] ( اِخ ) غلام و امین ادریس بن عبداﷲبن حسن مثنی : که در مدینه و سپس در مکه در خدمت او بود و پس از واقعه «فخ » که حسین بن علی بن حسن مثلث کشته شد ( سنه 169 هَ. ق. )باتفاق ادریس از مکه پنهانی گریخت. آنگاه با هم به مصر و افریقیه رفتند و در سال 172 هَ. ق. به مراکش رسیدند و در شهر «ولیلی » اقامت گزیدند. ادریس مردم را بطرف خود دعوت کرد و کارش بالا گرفت و بر «ولیلی » وشهرهای دیگر استیلا یافت و راشد همچنان یار و مددکاراو بود. در این اثنا ادریس را کشتند. راشد به قاتل حمله کرد و او را زد و با شمشیر دست راست او را بریدو بسوی ولیلی برگشت. او متوجه شد که ادریس کنیزی بنام «کنزة» دارد و وقتی دانست که کنزة حامله است اعلام کرد که ادریس فرزند دارد و سلسله امامت او منقرض نشده ، از اینرو از جانب کودکی که در جنین بود عهده دارحکومت شد تا کنزة پسری زاد و راشد او را بنام پدرش ادریس نامید و از قوم بربر دوباره بنام وی بیعت گرفت و خود بتمشیت کار دولت او پرداخت. اغالبه که در کشتن ادریس نیز دست داشتند در قیروان مراقب و مخالف کاراو بودند تا اینکه ابراهیم بن اغلب بقدرت رسید و بربرها را بر ضد راشد برانگیخت ؛ بربرها او را بطور ناگهانی در ولیلی کشتند. ( از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 32 ).

راشد. [ ش ِ ] ( اِخ )غلام المعتضد خلیفه عباسی بود که خلیفه حکومت همدان و نواحی آن را به او داد. پس راشد به دینور رفت و در همانجا درگذشت. ( از مجمل التواریخ والقصص ص 367 ).

راشد. [ ش ِ ] ( اِخ ) غلام الموفق بود که وقتی صاعد خلیفه را نسبت به یوحنابن بختیشوع بدبین کرده بود و اموال او را تصرف کرده بودند الموفق فرمان داد تا صاعد و راشد اموال یوحنا را به او بازگردانندو خشنودی او را جلب کنند. ( از عیون الانباء ص 202 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

الراشد بالله بن مسترشد سی امین خلیفه عباسی بنام المنصور که از ۵۲۹ه.ق./۱۱۳۵م.تا ۵۳٠ه.ق./۱۱۳۶م. خلافت داشت .در زمان او مسعود سلجوقی داخل بغدادشد و وی منهزم گردید و نزدیک اصفهان بقتل رسید.
راه راست یافته، راه برده، راه راست رفتن
( اسم ) ۱ - براه راست رونده سالک صراط مستقیم . ۲ - راه دان ره شناس . ۳ - دیندار متدین جمع راشدون راشدین .
یا فعی راشد بن جندل . از جمله وات بود . او از حبیب اوس ثقفی روایت دارد و ابن حبان او را موثق دانسته و گفته است که روایات مرسل نقل کرده است .

فرهنگ معین

(ش ِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - به راه راست رونده . ۲ - راه راست یافته .

فرهنگ عمید

کسی که به راه راست می رود، راه راست یافته، به راه راست رونده، دین دار.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] راشد (خلیفه عباسی). الراشد (نام کامل وی: أبو جعفر المنصور الراشد بالله ابن المسترشد بالله) از خلفای عباسی در بغداد بود که از ۱۱۳۵ تا ۱۱۳۶ میلادی برابر با ۵۲۹ تا ۵۳۰ هجری قمری فرمان می راند.
مانند پدرش، ابومنصور فضل مسترشد، الراشد در تلاشهایش برای استقلال از ترکان سلجوقی شکست خورد؛ وی به انتقام قتل پدرش، به فرستاده سلطان که به قصد تقاضای بخشش بسیاری آمده بود، اهانت کرد، مردم را به تاراج قصرش برانگیخت و بعد به حمایت زنگی، که به همان اندازه به خاطر اعدام دبیس با سلطان دشمن بود، سلطنتی رقیب پدید آورد. بغداد از حمله سلطان در امان ماند، اما در نهایت، خلیفه ناامید از یاری، به موصل گریخت و سلطان قدرت بیشتری به دست آورد. شورایی تشکیل شد، عموی راشد، پسر ابوالعباس احمد مستظهر به عنوان خلیفه جدید برگزیده شد.
راشد به اصفهان گریخت و در آن جا به دست حشاشین کشته شد. مقبره او در نزدیکی پل شهرستان واقع شده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس