رد دادن

پیشنهاد کاربران

یعنی دیگه هیچ چیز براش مهم نیست و عالم و آدم را بی خیال شده و حسابی قاطی کرده
یعنی هیچ چیز براش مهم نیست، عالم و آدم را بی خیال شده
یکی رد داده یعنی ا چیزی ک براش مهم بوده گذشته دیگه چیزیم براش مهم نی
مخش رد داده به کسی میگن که کلا دیوونه باشه و دست به کار های احمقانه بزنه
رد دادن اشاره تلویحی به اینکه، اشتباه از جانب من بوده است.
نپذیرفتن
اهمیت ندادن و بی توجهی
رد دادن یعنی بی خیال شدن از یه چیز
رد دادن یعنی دیگه ادامه نمیده و منصرف یا پشیمون شده
دیونه شدن
خل وچل شدن
از خود بی خود شدن
بی خیال شدن
هیچ چیز براش مهم نیست
یعنی اینکه بیخیال شدن
جا خالی کردن

زیاد حال بدی داشته باشی و نسبت به همه چی بی تفاوت باشه
زیاد علف کشیدن!
خنده بیش از حد روانی یا دیوانه شدن در اثر مصرف مواد مخدر
عمل رد دادی به کسی گوید که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد و شما نمی دانید،
و معمولا کار های عجولانه و بی عقلی میکند که ممکن است جان خودش و اطرافیانش را به خطر بی اندازد
ازخودبی خود شدن
بیخیال شدن
به هیچ چیز فکرنکردن
بیخیال چیزی شدن واهمیت ندادن به هر چیز
بی خیال شدن
یعنی دیگه وضعیتی که توش هستی رو درک نکنی و نمی فهمی که طرف مقابلت یا اون اتفاقی که افتاده اینجوریه و قاطی کنی و عصبی بشی و بری
جواب ندادن. بی خیال شدن
دوستان، این یک اصطلاح هست در بازی پاسور به نام بازی بلوف،
یعنی طرف نوبتش هست و بنا به دلایلی بازی نمیکنه و نفر بعد برگ میندازه
از دست این جمهوری اسلامی بخدا
بیخیال شدن، ول کردن، مهم نبودن چیزی
ول دادان ، ول کردن ، گوزیدن ( خارج از کنترل )
مست بی پروا شدن ، از همه چیز گذشتن
دوستان این واژه اگر از قدیم باشه حرف شماست ولی اگه امروزی باشه به رد دادن مث رد دادن تایم خودرو میخوره چون درست نیست و بد کارمی کنه، همونطوری که میگن طرف سه کار میکنه منظورشون موتور ماشین هست
راه نفوذ و نقطه ضعف دادن دست کسی. .
بیش از حد خوردن مشروب. . . . . بی خیال شدن و به چیزی فکرنکردن. . . دیوونه شدن

مستی بیش از حد

بی خیال همه چیز شدن
به چیزی فکر نکردن
از خود بی خود شدن
دیوونه شدن

بادرود به همه ایران پانان ایران دوستان. . . .
پان و بانوان گرامی و فرهیخته در نظر داشته باشید که تمامی لغت و واژگان دو واگی که داری دو واگ هستند سونیک و مانند همین *رد*پارسی هستند و ویژه زبان پارسی *ما را اکنون با لاتین کار نیست* عرب برای بکار گرفتن این واژه ها ناگزیر است یک واگ دیگر بیافزاید . . . . . بر این اساس و بر این بنیاد بیشینه واژه هایی که در عربی یک واگ دو بار تکرار گردیده ریشه پارسی دارند. . . . . . . . . رد دادن فردی را گویند که از خود بیخود است و متهوش یا مدهوش است. . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

ک هو پژوهشگر واژه

زمانیه که قلبت سیاه میشه دیگه همه چی میشه نرمال با یه ذهن نه چندان فعال ( ( ( :
از خود بی خود شدن
متوجه چیزی نبودن
بی خیالی
خل و چل شدن

چِت زدن، خُل وضع شدن!
وقتی کسی شراب یا نوشیدنی های مستی آور بخورد و از حدّ و اندازه آن بگذرد می گویند طَرَف رد داده!
از خود بی خود شدن، مست، ملنگ، مدهوش، منگ، آب از سَر گذشتن، قات زدن، به سیمِ آخر زدن!
مثالی از شعر مست و هوشیار پروین اعتصامی:
گفت:"می بسیار خوردی، زان چنین بی خود شدی"/گفت:"ای بی هوده گو، حرفِ کم و بسیار نیست"
گفت:"باید حَد زند هُشیار مردم، مست را"/گفت:"هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست"
معنی: مُحتَسِب ( گشتِ ارشاد ) گفت: خیلی شراب خوردی و رد دادی داداش/ردداده گفت: برای مست شدن کم و زیاد معنا ندارد، مهم عملِ بدی است که انجام دادم
مُحتَسِب ( گشتِ ارشاد ) گفت: باید آدم های هوشیار مردم ردداده رو مجازات کنند/ ردداده گفت: هوشیار دیدی خبرش هم به من بده، چون اینجا کسی هوشیار نیست!
معنی دیگر رد دادن: نپذیرفتن، قبول نکردن - بی خیال شدن، چشم پوشیدن، گذشتن، اهمیت ندادن، دست برداشتن، وِل کردن، وارهان!
مثال: وقتی گوشیش ( موبایلش ) زنگ خورد رد داد!
بی خیال دنیا شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس