رشید

/raSid/

مترادف رشید: بالغ، عاقل، کبیر، بلندبالا، بلندقامت، خوش قدوقامت، رشیق، دلیر، شجاع، گرد

برابر پارسی: دلیر، دلاور، یل

معنی انگلیسی:
brave, of an elegant or tall stature, mature, masculine proper name

فرهنگ اسم ها

اسم: رشید (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rašid) (فارسی: رَشيد) (انگلیسی: rashid)
معنی: شجاع، دلیر، خوش قد و قامت، از نام ها و صفات خداوند، دارای قامت بلند و متناسب، بلند و متناسب، ( اَعلام ) رشید وطواط ( = رشیدالدین محمّد )، ) رشیدالدین، هدایت شده، شجاع و دلیر، از نامهای خداوند
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

رشید. [ رَ ] ( ع ص ) راه راست نماینده. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات از منتخب اللغات ) ( یادداشت مؤلف ). راهنمای. ( مهذب الاسماء ) ( دهار )( السامی فی الاسامی ). نعت از رُشْد و رَشَد. رهبر. هادی. ( یادداشت مؤلف ). || نیک ماهر در تقدیر و اندازه اشیاء. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). راست تدبیر. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات از منتخب اللغات ). راست تقدیر. ( مهذب الاسماء ). || راه یافته و رستگار. ( از ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . در زبان عربی به معنی رستگار است. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ5 از محیط المحیط و مختار الصحاح ). راه راست یافته.( دهار ). راه یافته. راه بردار. مهتدی ̍. آنکه تدبیرات او به غایت و مقاصد رسد بی اشاره مشیری. هدایت شده. بره. موفق. راه راست یابنده. بسامان. ( یادداشت مؤلف ) : به افعال و اعمال رشید و اقوال سدید اورا متهم کردند. ( تاریخ جهانگشای جوینی ). || ( اِخ ) در صفت باری به معنی هادی و راهنمای به سوی راه راست. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). راهنمای در صفت خداوند. ( دهار ). صفت خدای. هادی. رهنمای. ( از فرهنگ فارسی معین ). نامی از نامهای خدای تعالی. ( از مهذب الاسماء ) ( دهار ). در صفات خدای تعالی هادی به راه راست. ( یادداشت مؤلف ).

رشید. [ رَ ] ( از ع ، ص ) شجاع و دلیر و باعزم در جنگ. ( ناظم الاطباء ). در تداول عوام از فارسی زبانان ، شجاع. ( یادداشت مؤلف ). دلیر. شجاع. ( فرهنگ فارسی معین ). || در فارسی به معنی خوش قد و قامت استعمال کنند، چنانکه گویند: فلان کس جوانی است زیبا و رشید. در عربی بجای آن رشیق به قاف گویند و مصدر آن نیز رشاقت است و شاید رشید و رشادت هر دو محرف رشیق و رشاقت باشد. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 1 شماره 5 از محیط المحیط و مختار الصحاح ). خوش قد و قامت. ( فرهنگ فارسی معین ).

رشید. [ رُ ش َ ] ( اِخ ) نام مردی. ( منتهی الارب ). از غلامان بنی معاویه و از انصار است و حدیثی چند از وی نقل شده است. رجوع به الاصابة ج 1 قسم 1 شود.

رشید. [ رَ ] ( اِخ ) یا رشیدة. دهی است. ( منتهی الارب ). دهی است در مصر در ساحل نیل. ( از نخبةالدهر دمشقی ). شهری است نزدیک اسکندریه. ( یادداشت مؤلف ). شهرکی است در کنار دریا و نیل جنب اسکندریه. ( از معجم البلدان ). شهری است در مصر واقع در کنار شط نیل ، شامبلیون در سال 1799م. کتیبه ای در آن به زبان یونانی و هیروگلیفی کشف کرد که درباره حروف هیروگلیفی و اصول زبان آن میباشد. ( از اعلام المنجد ). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 348 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یاسمی .
هادی، راهنمای براه راست، دارای رشد، رستگار
( صفت ) ۱ - راه راست یافته رستگار . ۲ - دلیر شجاع . ۳ - خوش قد و قامت . ۴ - ( صفت خدای ) هادی رهنمای .
لقب هارون خلیفه پنجم از خلفای عباسی که شارلمن پادشاه فرانسه در عصر وی بود .

فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - رشد یافته ، رستگار. ۲ - دلیر. ۳ - نیک اندام ، راست قامت .

فرهنگ عمید

۱. راهنمای به راه راست، هادی.
۲. دارای رشد.
۳. رستگار، راه راست یافته.
۴. دلیر.
۵. (اسم، صفت ) از نام ها و صفات خداوند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رَّشِیدٌ: رشد یافته (رشد:رسیدن به اصل مسائل)
معنی غَاوِینَ: گمراهان (کلمه غاوون جمع اسم فاعل است و مفرد آن غاوی و مصدرش غی است و غی معنایش خلاف معنای رشد است و رشد به معنای رسیدن به واقع است و رشید کسی را گویند که اهتمام نمیورزد مگر به آنچه که حق و واقع باشد و در نتیجه غوی کسی است که راه باطل را برود و از راه...
معنی غَاوُونَ: گمراهان (کلمه غاوون جمع اسم فاعل است و مفرد آن غاوی و مصدرش غی است و غی معنایش خلاف معنای رشد است و رشد به معنای رسیدن به واقع است و رشید کسی را گویند که اهتمام نمیورزد مگر به آنچه که حق و واقع باشد و در نتیجه غوی کسی است که راه باطل را برود و از راه...
ریشه کلمه:
رشد (۱۹ بار)

[ویکی فقه] رشید (شهید کربلا). در منابع موجود، درباره رشید به عنوان شهید کربلا، سخنی به میان نیامده است. تنها مؤلف جواهر الایقان آورده است: «... رشید نامی قدم به میدان گذاشت و حمله شدیدی به آن کفار کرد، تا آن که بیست نفر سوار را به درک فرستاد و سرانجام او را در نزد مَقتَلِه -مکان شهادت - عباس بن امیرالمؤمنین علیهم السلام کشتند. سلام الله ورحمته علیه». وی در اثر دیگرش به نام اسرار الشهادة همین معنا را تکرار کرده است.
۱. ↑ فاضل دربندی، جواهر الایقان و سرمایه ایمان، ج۱، ص۹۷.۲. ↑ فاضل دربندی، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ج۲، ص۲۹۷.
منبع
جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ج۱، ص۱۶۳.
...

[ویکی شیعه] رشید (غلام ابن زیاد). رُشَید (کشته شده در ۶۶ یا ۶۷ق)، غلام عبیدالله بن زیاد و قاتل هانی بن عروه. او به دستور عبیدالله بن زیاد، با شمشیر ضربه ای به هانی زد ولی کارگر نیفتاد. هانی گفت: بازگشت به سوی خداست. خداوندا طالب رحمت و خشنودی توام. سپس رشید با ضربه دیگری او را کشت.
رشید به همراه ابن زیاد در جنگ خازر شرکت کرد. عبدالرحمن بن حصین مرادی وقتی رشید را دید گفت: «خدا مرا بکشد اگر او را نکشم یا به دست او کشته نشوم. پس با نیزه بر او تاخت و او را کشت.

دانشنامه عمومی

رشید (شهر). رزتا ( به عربی: رشید ) شهری است بندری در ساحل مدیترانه ای مصر که در ۶۵ کیلومتری اسکندریه در استان بحیره قرار دارد. این شهر ۸۰۰ سال پیش از میلاد یافت شده است.
با کاهش قدرت شهر اسکندریه به سال ۱۵۱۷م. زمانی که مصر تحت فرمان عثمانی ها درآمده بود، شهر رشید رونق چشمگیری یافت. در قرن ۱۹م. رشید به یک محل توریستی عالی برای انگلیسی ها تبدیل شد که می توان دلایل آن را کاخ های زیبای عثمانی، مزارع مرکبات و نظافت شهر نام برد.
شهر رشید در غرب با نام "رزتا" معروف شد. نامی که در لشکرکشی ناپلئون به مصر فرانسوی ها از آن استفاده می کردند. "رزتا استون" ( سنگ رزتا ) نیز نام خود را از شهر رزتا که سربازان فرانسوی - در قرن ۱۸م. - آن را در این مکان پیدا کردند، گرفته است.
سنگ روزتا که ژان فرانسوا شامپولیون، دانشمند فرانسوی، توانست از روی نوشته های آن خط هیروگلیف را کدگشایی کند در این شهر یافت شده است. این سنگ در حال حاضر در موزه بریتانیا در لندن قرار دارد و یکی از گنجینه های این موزه محسوب می شود. موضوع بازگرداندن آن به مصر همواره میان دولت های دو کشور مطرح بوده است.
رزتا جانشین مدرن شهر تاریخی "بالبیتین" که با خود رزتا فاصله چندانی ندارد، است. در قرون وسطا نیز به خاطر اهمیت بازرگانی آن پیوسته رونق و توسعه یافت. اما با ساخت "کانال محمودیه" و گسترش و توسعه بندرگاه اسکندریه اغلب تجارت ها به این مکان واگذار شد.
جمعیت رشید از دهه ۱۹۸۰م. روبه رشد یافت:
• ۱۹۸۳: ۳۶۷۱۱ ( تقریبی )
• ۱۹۸۶: ۵۱۷۸۹
• ۱۹۹۶: ۵۸۴۳۲
عکس رشید (شهر)عکس رشید (شهر)عکس رشید (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

adolescent (صفت)
جوان، بالغ، رشید

high (صفت)
رشید، علیه، با صدای بلند، بلند، خوشحال، علوی، خشن، عالی، گزاف، مرتفع، زیاد، عالی مقام، عالیجناب، علی، متعال، بو گرفته، بلند پایه، رفیع، وافرگران، تند زیاد، با صدای زیر، اندکی فاسد

فارسی به عربی

مراهق , مستوی عالی

پیشنهاد کاربران

رعنا
رَشید: هدایت کننده، راهنما
کشیده قامت ؛ بلندبالا :
کشیده قامتی چون نخل سیمین
دو زنگی بر سر نخلش رطب چین.
نظامی.
Berani=دلیر
راست بالا. ( ص مرکب ) مستوی القامة. معتدل القامة. راست قد. آخته بالا. کشیده قامت. سروقد :
همه شاه چهر و همه ماهروی
همه راست بالا همه راستگوی.
فردوسی.
|| ( اِ مرکب ) درخت سرو. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرا ) .
خوش قد و بالا. [ خوَش ْ / خُش ْ ق َدْ دُ / ق َ دُ ] ( ص مرکب ) رشیق. بلندبالا. خوش قامت. خوش قد و قامت.
رشید:[اصطلاح حقوق] کسیکه دارای وصف رشد است در مقابل غیر رشید یا سفیه استعمال می شود هر رشیدی عاقل است ولی هر عاقلی رشید نیست.
دلاور
بالغ و عاقل ، خردمند، کبیر و بزرگ
در پارسی " گوالیده " نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس