سراء

لغت نامه دهخدا

سراء. [ س َ ] ( ع اِ ) درختی است که از آن کمان سازند. ( منتهی الارب ). درخت کمان.( مهذب الاسماء ). از درخت قسی است. ( اقرب الموارد ).

سراء. [ س َ ] ( ع مص ) ( از «س رو» ) جوانمرد گردیدن و سخی شدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مهتر گردیدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

سراء. [ س َرْ را ] ( ع اِمص ، اِ ) شادی و فراخی. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). فراخی. شادی نیکویی. ( ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). شادی. ( اقرب الموارد ) : فسبحان من لایحمد سواه علی السراء و الضراء. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299 ).
اگر سرا بضرا در ندیدستی نکو بنگر
ستاره زیر ابر اندر چو سرا زیر ضرائی.
ناصرخسرو.
احوال جهان گذرنده گذرنده ست
سرما سپس گرما سرا پس ضرا.
ناصرخسرو.
الذین ینفقون اموالهم فی السراءو الضراء. ( قرآن 134/3 )؛ آنانکه مال نفقه و هزینه کنند در خواری و دشخواری. ( تفسیر ابوالفتوح ).
چو در سراء و ضرا حالت اینست
ندانم کی بحق پردازی از خویش.
سعدی.
و در قم چندین احوال و اوضاع در سراء و ضراء بر سر ایشان آمد. ( تاریخ قم ص 240 ).
|| ( ص ) شتر ماده بیمار گر گرفته. ( منتهی الارب ). شتر ماده که بیماری سُرَر دارد. ( از اقرب الموارد ). || نی میان کاواک یا عام است. ( منتهی الارب ): قناة سراء؛ نیزه میان تهی. ( مهذب الاسماء ). نی میان کاواک. ( اقرب الموارد ). || زمین نیکو رویاننده گیاه. ( منتهی الارب ). الارض الطیبه. ( اقرب الموارد ).

سراء. [ س ُرْ را ] ( اِخ ) نام سرمن رأی. ( منتهی الارب ).

سراء. [ س ُرْ را ] ( اِخ ) آبی است نزدیک وادی سلمی. ( منتهی الارب ).

سراء. [ س ُرْ را ] ( اِخ ) ریگستانی است گل آمیخته نزدیک وادی اُرل. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(سَ رّ ) [ ع . ] (اِمص . ) شادمانی .

پیشنهاد کاربران

کلمه سراء به معنای آن پیشامدی است که مایه مسرت آدمی باشد.
سَرَاء : سراء به معنی فراخی ، آسایش ، شادی ، نیکویی ، جوانمردی ، بخشندگی .
سراء : سراء درختی است که از آن کمان سازند. درخت کمان .
سَرَاء : سَرَاء به معنی آسایش ، شادمانی و فراخ زندگی .
کلمه سراء در به معنی آسایش است .
حرز حضرت فاطمه سلام الله علیها :
حضرت فاطمه ( س ) به سلمان فارسی برای "دوری از غضب خداوند در دنیا و آخرت" و همچنین در "رفع تب شدید" آموخته اند. سلمان فارسی نقل می کند: " به خدا سوگند، از روزی که حضرت فاطمه زهرا ( س ) این دعا را به من آموختند آن را به بیش از هزار نفر در مکه و مدینه که همگی مبتلا به تب شدید بودند تعلیم دادم و همه آن ها با قرائت این دعا صحت کامل یافتند. " این دعا و حرز بدین شرح است:
...
[مشاهده متن کامل]

بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله النور، بسم الله نور النور، بسم الله نور علی نور، بسم الله الذی هو مدبر الامور، بسم الله الذی خلق النور من النور، الحمد الله الذی خلق النور من النور، و انزل النور علی الطور، فی کتاب مسطور، فی رق منشور، بقدر مقدور، علی نبی محبور، الحمدالله الذی هو بالعز مذکور، و بالفخر مشهور، و علی السراء و الضراء مشکور و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین .


بپرس