سهمیه

/sahmiyye/

مترادف سهمیه: بهره، نصیب، سهم، حصه

برابر پارسی: بهره

معنی انگلیسی:
allocation, allotment, allowance, dole, proportion, quota, ration, share

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث سهمی مقداری از چیزی که نصیب و سهم کسی شود .

فرهنگ معین

(سَ یِّ ) [ ازع . ] (ص نسب . ) منسوب به سهم ، مقدار و چیزی که نصیب و سهم کسی شود.

مترادف ها

stock (اسم)
ذخیره، سهم، مایه، نیا، پایه، کنده، تخته، تنه، قنداق تفنگ، سرمایه، موجودی، یدکی، سهمیه، در انبار، قنداق، موجودی کالا، مواشی، پیوندگیر، ته ساقه، دسته ریشه

share (اسم)
سهم، قسمت، قطعه، بخش، خیش، حصه، بهره، سهمیه

quota (اسم)
سهم، سهمیه، بنیچه

فارسی به عربی

حصة

پیشنهاد کاربران

واژه سهمیه کاملا پارسی است چون در عربی می شود حصة نسبیة این واژه یعنی سهمیه صد درصد پارسی است.

بپرس