عبدالجبار

/~abdoljabbAr/

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالجبار (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abodoljabbār) (فارسی: عبدالجبار) (انگلیسی: abodoljabbar)
معنی: بنده ی خدای توانا، بنده ی خدای قاهر، ( دراعلام ) عبدالجبار علوی محمودی ( زینبی علوی ) از شاعران عهد محمود و مسعود غزنوی، بنده پروردگار که دارای جبروت است
برچسب ها: اسم، اسم با ع، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. واقع در 31هزارگزی باختر هریس و دوهزارگزی شوسه تبریز به اهر. کوهستانی و هوای آن معتدل است و 582 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است ، صنایع دستی گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] ( اِخ ) ابن احمدبن عبدالجبار الهمدانی الاسدآبادی ، مکنی به ابوالحسین ، قاضی بود و در علم اصول و کلام تبحر داشت ، و در عصر خویش شیخ معتزلیان بود و آنان وی را قاضی القضاة می گفتند. و جز وی کسی را بدین لقب نمی خواندند. از تألیفات اوست : تنزیه القرآن عن المطاعن ، والامالی. وی به سال 415 هَ. ق. به ری درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ). و رجوع به خاندان نوبختی شود.

عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] ( اِخ ) ابن احمدبن عمر الطر سوسی ، مکنی به ابوالقاسم. وی عالم به قراآت بود و کتابی بنام المجتبی الجامع در علم قرائت تألیف کرده است. او به سال 331 متولد شد ودر 420 هَ. ق. به مصر درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] ( اِخ ) ابن خالدبن بن عمران السرتی ، مکنی به ابوحفض. وی فقیهی فاضل و زاهد و در فضل ودینداری ضرب المثل بود. به سال 194 هَ. ق. متولد شد و به سال 281 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] ( اِخ ) ابن عبدالرحمان الازدی. وی امیری شجاع بود. به سال 104 هَ. ق. منصور وی را امارت خراسان داد و او بدانجا بسیاری مردم را به تهمت دوستی با آل علی بکشت ، سپس از طاعت منصور بیرون شد، منصور سپاهیان بدفع او فرستاد و وی را اسیر کردند و نزد منصور آوردند منصور بفرمود دو پای او را بریدند و او را گردن زدند و فرزندان و کسان او را نفی بلد کردند. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد قرطبی قیروانی ، مکنی به ابوطالب. به ادب و عربیت و تاریخ معرفتی داشت. او را شعری است و تاریخی تصنیف کرد.وی به سال 510 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر: در ۳۱ کیلومتری راه شوسه تبریز - اهر : کوهستانی و معتدل : ۵۸۲ تن سکنه : آب از چشمه : محصول غلات و حبوبات شغل زراعت گله داری و گلیم بافی .
ابن عبدالله بن احمد قرطبی قیروانی مکنی به ابوطالب بادب و عربیت و تاریخ معرفتی داشت او را شعری است تاریخی تصنیف کرد وی بسال ۵۱٠ ه ق درگذشت

دانشنامه عمومی

عبدالجبار (هریس). عبدالجبار یا اوجابار ( Ovcabar/Ovçapar ) یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان بدوستان غربی بخش خواجه شهرستان هریس واقع شده است. نام اصلی روستا در ترکی اوجابار بوده است که در دوره پهلوی به عبدالجبار تغییر نام داده شده است. در کوهپایه سمت شرق کوه آیلاخلی قرار دارد. دارای سیزده رشته قنات چشمه در نقاط مختلف روستا میباشد. همچنین به علت قدمت بالای تاریخی قبرستانی قدیمی در مرز با روستای قراجه وجود دارد که احتمالا مربوط به دوره ی زرتشتی باشد. روستا اوجابار دارای ۶۰ خانوار است. که نصف آن ساکن دائم دارند. در زلزله ۹۵ ورزقان صدمات زیادی به بافت قدیمی روستا زده شد ولی صدمات جانی نداشت. اکثر محصولات کشاورزی روستا دیم میباشد ( عدس و گندم ) . یکی از جاذبه های روستا آب گرم در جنوب آیلاخلی است. در جنوب روستا ( شمال قراجه ) دشت سرسبزی وجود دارد به نام محلی "چیمن".
نام روستای ‫أُوچاپار‬ ( ‫أُوجابار‬ ) در ‫هریس‬ در راستای برنامه تغییر نام های جغرافیایی ‫آذربایجان‬ به نام ‫عبدالجبار‬ تغییرداده شد! در نقشه چاپ ۱۹۴۳ واشنگتن، خدمات نقشه ارتش آمریکا أُوجابار ذکر گردیده است.
عکس عبدالجبار (هریس)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس