فی البداهه


معنی انگلیسی:
ad-lib, extempore, impromptu, extemporaneous, offhand, spontaneous

پیشنهاد کاربران

Improvise
از خود چیزی را گفتم یا به اصطلاح فرا کتبی گفتن
زودشعری. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) بدیهه گویی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . برفور شعر گفتن. بدیهه گویی. بداهه سرایی. ( فرهنگ فارسی معین ) : وآن اقبال که رودکی از آل سامان دید به بدیهه گفتن و زودشعری ، کس ندیده است. ( چهارمقاله نظامی عروضی ) .
با سلام کلمه فی البداهه اشتباه می باشد کلمه صحیح بالبداهه می باشد
یهوی، واکنش بدون تفکر، یهو رس،
اضافه کردن واژه بدیهه به کلمه موردنظر مان بدهیه گویی، بدهیه نویسی
بدیهی
به نظر خودتان از نظر عاطفی ثبات بسیار زیادی دارید
بدون اندیشه قبلی
یعنی بصورت سریع و آنی
impromptu
Offhand
Improvised
Off the cuff
off the cuff
البته آنی عربی پارسیش میشه یهو
پس به جای این واژه درست تره بگیم
یهویادرس
چنین لغتی وجود ندارد . عوام الناس به اشتباه بالبداهه را بصورت غلط فی البداهه میگویند ، وگرنه در فارسی و عربی چونین لغتی وجود ندارد .
در آن واحد
یه حرف یا انجام کاری در لحظه بدون فکرکردن
درجا، بی مقدمه، بی تأمل
عا ) یکهو، هُلُوکی، هُل هولکی، پرانده
در لحظه گویی
فی الفور - فورا
آنی رس
هم آرِش و جایگزین پارسی خوبی است
improvise، off the cuff
آنیرَس
یهورَس
به چم یا معنی آنی به یاد ادم میرسد
آنیادرَس
یهویادرَس
انجام کاری در لحظه
پیروز
جسور
چیزی که یهو به ذهنت میرسه و کاربردش زیاده
احساس یا حرکتی آنی بدون پیش زمینه
طبیعی
On the spot
Of the kuff
بی مقدمه
این لغت پیداست که عربی است و همانطور هم در فارسی استفاده میشود.
درلحظه
بیدرنگ
فوری
واکنش به حرف یا کاری در همان لحظه ( فی البداهه ) خوانده میشود
بدیهه!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس