قائم بذات

لغت نامه دهخدا

قائم بذات. [ ءِ م ِ ب ِ ] ( ص مرکب ) ( اصطلاح فلسفی ) آنکه یا آنچه بخودی خود وجود دارد. قائم بنفس در مقابل قائم بغیر :
زیرنشین علمت کائنات
ما به تو قائم چو تو قائم بذات.
نظامی.

فرهنگ فارسی

آنکه یا آنچه بخودی خود وجود دارد

مترادف ها

self-perpetuation (اسم)
خود جاوید سازی، پایا در نفس خود، قائم بذات

substantive (صفت)
حقیقی، متکی بخود، قائم بذات، ماده مانند، دارای ماهیت واقعی، شبیه اسم، دارای خواص اسم

پیشنهاد کاربران

بپرس