قیاس منطقی


معنی انگلیسی:
syllogism

مترادف ها

syllogism (اسم)
قیاس، قیاس منطقی، صغری و کبری، قضیه منطقی

proposition (اسم)
کار، پیشنهاد، قضیه، قیاس منطقی، گزاره، پیشنهاد کردن به

postulate (اسم)
ادعا، درخواست، انگاره، تقاضا، قیاس منطقی، پذیره

noetics (اسم)
قیاس منطقی

postulation (اسم)
قیاس منطقی، بدیهی شمردن

فارسی به عربی

مقترح

پیشنهاد کاربران

پیشگذارده: مقدمه.
پیشگذارده ی کهین: مقدمه ی صغری.
پیشگذاده ی مهین: مقدمه ی کبری.
پیشگذارده ی گواه: مقدمه ی حجّت.
پیشگذارده ی درست: مقدمه ی صحیح.
پیشگذارده ی نادرست: مقدمه ی غیر صحیح.
...
[مشاهده متن کامل]

در نگاه من واژه ی �پیشگذارده� برابرواژه ی درخوری برای �مقدمه� است. واژه ی پیشگذارده را در نوشته های میرشمس الدین ادیب سلطانی دیدم.
پیشگذارده: پیش گذارد ( گذاردن ) ه.
پارسی را پاس بداریم: )

Logical comparison

بپرس