مروان

/marvAn/

فرهنگ اسم ها

اسم: مروان (پسر) (عربی) (تلفظ: marvān) (فارسی: مَروان) (انگلیسی: marvan)
معنی: نام مؤسس آل مروان و وزیر و مشاور عثمان، ( عربی ) صندوق، کمد لباس، گنجه ی لباس، دولاب، ( در اعلام ) نام دو تن از خلفای اموی، نام چند تن از محدثین و شعرا
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

مروان. [ م َرْ ] ( اِخ ) تثنیه مَرو، و مراد از آن مرو شاهجان و مروالروذ است. ( از اقرب الموارد ) ( از معجم البلدان ). و رجوع به مرو شود.

مروان. [ م َرْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 48هزارگزی جنوب غربی گرمی و 26 هزارگزی راه گرمی به اردبیل در منطقه کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 257 تن سکنه است. آبش از چشمه ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است ، در 2 محل به فاصله 2 کیلومتر به نام مروان بالا و پائین مشهور است و سکنه مروان بالا 143 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

مروان. [ م َرْ ] ( اِخ ) ( آل... ) سلسله ای از خلفای اموی که اولین آنها مروان بن حکم بوده است. رجوع به آل مروان در ردیف خود شود.

مروان. [ م َرْ ] ( اِخ ) ابن ابی حفصه رشیدی ، مکنی به ابوالسمط یا ابوالهندام از شعرای مخضرمی است. نام او یزید و شاعری است مقل در ایام عثمان بن عفان خلیفه و اولین کس از خاندان بنومروان بن ابی حفصه است. ( یادداشت مرحوم دهخدا از الفهرست ابن الندیم ).ابن الندیم در الفهرست گوید: و دیوان او سیصد ورقه است. و رجوع به تاریخ الخلفاء، العقد الفرید، عیون الاخبار، ضحی الاسلام ، الموشح ، تاریخ سیستان ص 145 شود.

مروان. [ م َرْ ] ( اِخ ) ابن جناح سرقسطی یهودی از علمای منطق و طب و دانای به زبان یهود و عرب. او راست تألیفی در ادویه مفرده و تعیین اوزان و مقادیر مستعمله در طب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

مروان. [ م َرْ ] ( اِخ ) ابن حکم بن ابی العاص ابن امیةبن عبدشمس بن عبدمناف ، مکنی به ابوعبدالملک. نخستین از بنی حکم بن ابن العاص ، و نسبت بنی مروان ومروانیه بدوست. وی به سال دوم هجرت در مکه متولد شدو در طائف پرورش یافت و در مدینه سکونت گزید. و در ایام خلیفه سوم از خاصان و دبیران او گشت و چون آن خلیفه بقتل رسید مروان بهمراه طلحه و زبیر و عایشه رهسپار بصره گردید. در جنگ جمل با وجود کارزار سختی که کرد با یارانش شکست خورد و متواری شد و در صفین درکنار معاویه جنگید آنگاه حضرت علی ( ع ) او را امان داد و پس از مبایعت با علی ( ع ) رهسپار مدینه گشت. معاویه او را به سال 42 هَ. ق. والی مدینه گردانید ولی عبداﷲبن زبیر وی را از این شهر اخراج نمود و او ساکن شام شد و در بسیاری از فتنه های مدینه و شام شرکت کرد. آنگاه در تدمر سکونت گزید و چون معاویةبن یزید به خلافت رسید، مروان که در این هنگام مردی مسن بود به جابیة در شمال حوران رفت و ادعای خلافت کرد و به سال 64 هَ. ق. اهالی اردن با وی بیعت کردند او رهسپار شام گشت و آنجا را به نیکی اداره نمود سپس به مصر رفت و پسر خود عبدالملک را برآنجا ولایت داد و به دمشق باز گشت. برخی گویند همسر او ام خالد در خواب بالشی برروی او قرار داد و او را خفه کرد. اونخستین کسی بودکه دینارهای شامی را سکه زد و بر آنهاآیه «قل هواﷲ أحد» را نگاشت. او را لقب «خیط باطل » میدادند بسبب درازی قامت و آشفتگی خلقت. ( از الاعلام زرکلی ج 8 ص 94 ). مروان با اینکه در عهد حضرت رسول ( ص ) متولد شد به شرف لقاء مشرف نشد زیرا که همراه پدر خود بود که بطرف طائف به امر آن حضرت منفی گردید. ( منتهی الارب ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل . دارای ۲۵۷ تن سکنه . محصول : غلات حبوبات .
ابن جناح سرقسطی یهودی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مروان (ابهام زدایی). مروان ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • مروان بن حکم، داماد عثمان و سرسلسله بنی مروان و اولین خلیفه از نسل «بنی حکم»• مروان بن محمد، مروان بن محمد بن مروان بن حکم، آخرین فرد از خلفای بنی امیه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس