نابود شده

/nAbudSode/

لغت نامه دهخدا

نابود شده. [ ش ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) معدوم. از بین رفته. تباه شده. نابود. رجوع به نابود و نابوده شود.

فرهنگ فارسی

معدوم از بین رفته .

جدول کلمات

مستهلک

مترادف ها

lorn (صفت)
متروک، نومید، گم شده، از دست رفته، نابود شده، بر باد رفته

پیشنهاد کاربران

نیست
زایل
محو، هلاک، معدوم. از بین رفته. تباه شد، مستهلک

بپرس