نبات

/nabAt/

مترادف نبات: رستنی، گیاه، نامی، نبت، قند

برابر پارسی: رستنی

معنی انگلیسی:
rock candy, plant, vegetable, vegetation, sugar - candy

فرهنگ اسم ها

اسم: نبات (دختر) (عربی) (تلفظ: nabat) (فارسی: نَبات) (انگلیسی: nabat)
معنی: ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین
برچسب ها: اسم، اسم با ن، اسم دختر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

نبات. [ ن َ ] ( ع اِ ) گیاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ). روئیدنی ، که لفظ دیگرش گیاه است. ( فرهنگ نظام ). رستنی. ( لغات فرهنگستان ). هر سبزه و درخت که از زمین بروید. ( ناظم الاطباء )( غیاث اللغات ). اسمی است که شامل می شود بر هر چیزی که بروید از زمین از قبیل درخت و گیاه. ( از اقرب الموارد ). ابن الارض. بنت الارض. ( مرصع ). جسم بالنده و فزاینده غیر حیوان. یکی از موالید ثلاث مقابل جماد و حیوان. گیاه. نبت. رستنی. ج ، انبتة، نباتات :
صحرای بی نبات پر از خشکی
گوئی که سوخته ست به ابرنجک.
دقیقی.
چو آورد لشکر بسوی فرات
شمار سپه بیش بود از نبات.
فردوسی.
دو در بوم بغداد و آب فرات
پر از چشمه و چارپای و نبات.
فردوسی.
همی تاخت تا پیش آب فرات
ندید اندر آن پادشاهی نبات.
فردوسی.
هر روز سحاب را مسیر دگر است
هر روز نبات را دگر زینت و رنگ.
منوچهری.
تا شد سحاب جودش با ظل و با مطر
آمد نبات مدحش در نشو و در نما.
مسعودسعد.
خرد را اولین موجود دان بی نفس و جسم آنگه
نبات و گونه گون حیوان و آنگه جانور گویا.
ناصرخسرو.
بنگر نبات مرده که چون زنده شد به تخم
آنکه ش نبود تخم چگونه فناشده ست ؟
ناصرخسرو.
تو را خدای زبهر بقا پدید آورد
تو را ز خاک وهوا و نبات و حیوان را.
ناصرخسرو.
بر مرغزاری رسید آراسته به انواع نباتات. ( کلیله و دمنه ).
گر نبات از دست راد او نما یابد همی
زآب حیوان مایه در ترکیب حیوان آورد.
خاقانی.
نباتش هر زمانی از زبان حال میگوید
کسی کآن ابر ما کم کرد گم باد از جهان نامش.
خاقانی.
چون خیال آن مهندس در ضمیر
چون نبات اندر زمین دانه گیر.
مولوی.
دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات را در مهد زمین بپروراند. ( گلستان ).
آنکه نبات عارضش آب حیات میخورد
در شکرش نگه کند هرکه نبات میخورد.
سعدی.
تو از نبات گرو برده ای به شیرینی
به اتفاق ولیکن نبات خودروئی.
سعدی.
ز مهد خاک بنات نبات را لطفت
برآورد به نبات بنات خلد برین.
سلمان.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نوعی شیرینی بشکل شوشه که ازشیره شکردرست میکنند، گیاه، آنچه که اززمین برویداعم ازگل وگیاه ودرخت
۱ - ( اسم ) گیاه رستنی نبت : دایه ابر بهاری رافرموده تابنات نبات رادرمهد زمین بپرورد... جمع نباتات .توضیح ( اسم ) نام عام برای هرگونه روییدنی .یا علم نبات . گیاه شناسی .توضیح نزدقدما یکی ازشعب طبیعی درمعرفت اجسام نامیه و نفوس وقوای نباتی .۲ - ( مصدر ) روییدن نبت رستن .۳ - ( اسم ) قندپانیذفانیذ ( که آنراازقصب نیشکربدست میاوردند ): این نبات ازکدام شهر آرند توقلم نیستی که نیشکری . سعدی لغ. ) طبع قصب ارمایه نبردازسخن تو ازکل نبات ازچه نبات ازقصب آمد? ( عثمان مختاری .چا.همائی ۵۵۴ ) یاحب نبات .۱ - دانه نبات . ۲ - دهان معشوق : گفتم که لبت گفت :لبم آب حیات گفتم دهنت گفت :زهی حب نبات . ( حافظ .۳۷ ) یانبات سفید( اسفید ) : قنادازقندسفید- که اول بجوشاند- نبات اسفیدبیرون گیرد.یا نبات سوخته .شکریاقندرابر آتش باکمی آب ذوب کنند.و آن پس ازتبلوررنگ سرخ نزدیک به سیاه گیردوسپس آب رابر آن ریزندتاباردیگر حل شودونوشندو آن برای اسهال وبعض امراض فم المعده سودمنداست .یانبات شکر.شکرمصفای بلوری شده .توضیح بلورهای درشت قندکه بصورت ماکلهای تداخلی وبراثرسردشدن بسیار بطئ شیره غلیظ تندحاصل میشوند.معمولا برای تهیه نبات شیره غلیظ قندراجوشانده مدت چندروزدرحرارت ملایم ( ۳۶ درجه ) نگاه میدارندگل قندگلقند.
اسم پارسی قند است که آن را فانیذ گویند نوعی قند مصفا که بعضی اهل هند آنرا مصری گویند .

فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - شکر بلور شده ، قند. ۲ - روییدنی ، گیاه . ج . نباتات .

فرهنگ عمید

۱. نوعی شیرینی بلورین که از شیرۀ شکر درست می کنند.
۲. گیاه.

گویش مازنی

/nebaat/ نبات - شکر بلورین

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَّبَاتٍ: روییدنی
معنی نَبَّأَتْ: خبر داد - با خبر کرد
معنی یَهِیجُ: خشک می شود(از مصدر هیج است که به معنای نهایت مرتبه خشک شدن نبات )
معنی هَامِدَةً: افسرده - خاموش - بدون گیاه - خشک (همدت النار یعنی آتش خاموش شد ، و ارض هامدة یعنی بدون گیاه و نیز نبات هامد یعنی گیاه خشک )
معنی مَرْعَاهَا: گیاهش - چراگاهش (کلمه مرعی در معنای رعی به کسره راء و سکون عین - یعنی گیاه نیز اطلاق میشود ، همانطور که به معنای مصدر میمی و اسم زمان و مکان میآید ، و مراد از بیرون کردن آب زمین از زمین ، شکافتن چشمهها و جاری ساختن نهرها است ، و مراد از اخراج مرعای ...
ریشه کلمه:
نب ء (۸۰ بار)

دانشنامه عمومی

نبات (فیلم ۲۰۱۴). نبات ( به ترکی آذربایجانی: Nabat ) یک فیلم به کارگردانی الچین موسی اوغلو و محصول ۲۰۱۴ کشور جمهوری آذربایجان است. این فیلم نماینده کشور جمهوری آذربایجان در جوایز اسکار ۸۷ام سال ۲۰۱۴ بود اما برای جایزه اسکار بهترین فیلم زبان خارجی نامزد نشد. [ ۱]
نبات ( فاطمه معتمدآریا ) در بحبوحه جنگ قره باغ در یک روستای دوردست و کوچک زندگی می کند و فقط از طریق فروختن شیر بدست آمده از تنها گاوش امرار معاش می کند. با گسترش جنگ، روستای محل زندگی نبات کاملاً متروک می شود و او ناچار است به تنهایی در این روستای متروک زندگی کند.
سکانس شروع فیلم «نبات» که در آن نبات را می بینیم که از خانه ای بالای تپه سرازیر شده و به دوربین نزدیک می شود، خبر از ریتم کند فیلم می دهد و مخاطب را به صبر دعوت می کند! این صحنه نه در سکوت، بلکه همراه با آواز پرنده ای همراه می شود. صدایی که کم کم با مهاجرت دیگر ساکنان روستا جای خود را به سکوت محض می دهد که گه گاهی با صدای باد یا صدای زندگی نبات و بعضاً با موسیقی ملایمی می شکند. شاید بتوان یکی از نکته های موفقیت این فیلم را در همین روند کند آن دانست. این مسئله به کمک بازی نرم معتمدآریا و شخصیت آرام و صبور نبات در کنار تصویربرداری ملایم و به مسئله ای بارز در این فیلم بدل شده است. [ ۲]
عکس نبات (فیلم ۲۰۱۴)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گیاه

نبات (خوراکی). نَبات (خوراکی)
بلورهای تبلوریافته از قند خالص و آب. برای تهیۀ نبات، قند خالص را در آب گرم حل می کنند تا شربت غلیظی به دست آید. سپس آن را به آرامی سرد می کنند و رشته نخی مرطوب و آغشته به شکر را در ظرف شربت می آویزند. به مرور شکر تبلور یافته و در اطراف نخ، شاخۀ نبات تشکیل می شود. گاهی، برای آن که نبات طعم بهتری داشته باشد به شربت غلیظ قند، کارامل (قند سوخته) و زعفران می افزایند که بسته به میزان مصرف آن، رنگِ نبات تفاوت می کند.

جدول کلمات

گیاه

مترادف ها

candy (اسم)
اب نبات، نبات

sugarplum (اسم)
اب نبات، نبات، گلوله نبات

vegetable (اسم)
نبات، سبزی، گیاه، رستنی

plant (اسم)
دستگاه، ماشین، نبات، کارخانه، گیاه، رستنی، نهال، ماشینالات کارخانه

rock candy (اسم)
نبات

فارسی به عربی

حلوی , خضار

پیشنهاد کاربران

نبات نوعی قند است که از نیشکر به دست می آید. نبات، نسل قدیم آبنبات های امروزی است. یکی از پرمصرف ترین انواع نبات، نبات چوبی و نبات شاخه است. اغلب از شاخه نبات برای تزیین سفره های عقد و هفت سین و از نبات چوب دار برای شیرین کردن چای و نوشیدنی های گیاهی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

ماده اولیه در شکر، قند و نبات یکسان است ولی کریستال هایی که در نبات ایجاد می شود از نظر وضعیت فیزیکی و نوع کریستال های شان با قند و شکر متفاوت است ولی پس از حل شدن در آب هیچ تفاوتی بین آن ها وجود ندارد. تنها تفاوت ممکن افزودنی هایی نظیر زعفران یا سایر طعم دهنده ها است. تصور غلط رایج در مورد تفاوت های بین قند شکر و نبات عمدتا جنبه تبلیغی و خرافی دارد. مثلا در برخی متون اشاره شده است که تفاوت نبات با قند و شکر مثل تفاوت یخ با آب و بخار آن است. واضح است در شرایط یکسان اینها با هم یکی هستند. مثلا یخ در بیست درجه سانتیگراد به آب تبدیل میشود و همان آب است. کریستال های نبات پس از انحلال در آب از بین میروند و خاصیتی از آن انتظار نمی رود. از نظر تجربی هم ثابت نشده که مصرف نبات در بهبود برخی علایم واقعاً با شکر و قند متفاوت است و حالت تلقینی ندارد. نبات به همراه پولکی یکی از سوغات های اصلی استان اصفهان می باشد
با بهره برداری از بزرگ ترین کارخانه پولکی و نبات کشور در شهرکرد، سالانه ۸۰۰ تن به تولید پولکی و نبات این استان افزوده شد. هم اکنون سالانه ۸ هزار و ۸۰۰ تن پولکی و نبات در چهارمحال و بختیاری تولید می شود که این میزان تولید، سالانه بیش از ۲۳۰ میلیارد ریال گردش مالی دارد.
سالانه ۲ هزار و ۴۰۰ تن از محصولات پولکی و نبات چهارمحال و بختیاری به کشورهای تاجیکستان، کویت و امارات متحده عربی صادر می شود که این مقدار صادرات، ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار درآمد ارزی برای استان دارد.
برای ساخت بزرگ ترین کارگاه تولید پولکی و نبات غرب کشور با هزار و ۲۰۰ متر مربع زیربنا، ۸ میلیارد ریال از محل بخش خصوصی سرمایه گذاری شده است. حذف استفاده از شعله مستقیم و جایگزینی بخارپز از مزایای صنعتی کردن کارگاه های پولکی و نبات استان است. هم اکنون ۶۰۰نفر در دو کارگاه صنعتی و ۱۴۰ کارگاه سنتی پولکی و نبات در چهارمحال و بختیاری مشغول فعالیت اند و سالانه ۳هزار و ۶۰۰ تن از تولیدات پولکی و نبات استان چهارمحال و بختیاری به ۱۵ استان کشور ارسال می شود.

نباتنباتنباتنباتنباتنبات
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/نبات
تبرزد. [ ت َ ب َ زَ ] ( اِ ) پهلوی تورزت ، سانسکریت ( دخیل ) توراجه . ( حاشیه برهان چ معین ) . تبرزه. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) . نبات ( فرهنگ جهانگیری ) . نبات و قند سفید را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . نبات و شکر معروف است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . شکر سفید که گویا اطراف آن به تبر تراشیده اند. ( فرهنگ رشیدی ) . نبات که نام دیگرش قند مکرر است از شکر ساخته میشود و سخت شفاف است. ( فرهنگ نظام ) . قند سفید و نبات شفاف ، چون از غایت سختی قابل آن است که آن را به تبر بشکنند تبرزد نام کردند. . . و در سراج اللغات نوشته که تبرزدشکر سفید و سخت که گویا اطراف آن به تبر تراشیده اند. ( غیاث اللغات ) . طبرزد معرب آن. ( فرهنگ رشیدی ) ( غیاث اللغات ) . طبرزد. ( ناظم الاطباء ) . در بعضی از فرهنگها بمعنی شکر سپید نوشته اند و آن را معرب ساخته طبرزدگفتند. ( فرهنگ جهانگیری ) . جوالیقی بنقل اصمعی آرد: شکر طبرزد و طبرزل و طبرزن ، سه لغت معرب است و اصل آن به فارسی تبرزد است بدان سبب که اطرافش به تبر تراشیده شده است ، و تبر در فارسی �فأس � را گویند و بهمین سبب نوعی خرمای تبرزد نیز یافت شود زیرا گویی نخله آن با تبر زده شده است. ( از المعرب جوالیقی ص 228 ) . و احمد محمد شاکر در حاشیه همین صفحه آرد: �ادی شیر آرد: تبرزد شکر سپید سخت است و فارسی محض باشد مرکب از �تبر� و �زد� یعنی ضرب ، زیرا گویی با فأس کوبیده میشود� :
...
[مشاهده متن کامل]

وآن سیب چو مخروط یکی گوی تبرزد
در مُعْصَفَری آب زده باری سیصد.
منوچهری.
گویی مکنْش لعنت دیوانه ام که خیره
شکّر نهم تبرزد در موضع تبرزین.
ناصرخسرو.
از دست دوست هرچه ستانی شکر بود
وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود.
سعدی ( از فرهنگ جهانیگری ) .
مکش از ربقه فرمان سر تسلیم و رضا
که شرنگ از کف محبوب تبرزد باشد.
ابن یمین ( ایضاً ) .
|| نمک سفید شفاف را نیز گفته اند. ( برهان ) . نمکی است مانند سنگ سپید و نبات سفید که از کوه نیشابور و دیگر جبل آورند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . قسمی از نمک که مانند سنگ شفاف است و اکنون در تکلم نمک ترکی نامیده شود. ( فرهنگ نظام ) . نمک بلوری و سفید و شفاف شبیه به نبات. ( ناظم الاطباء ) . و تبرزد بجهت آن گویند که صلب و سخت است و نرم و سست نیست بواسطه آنکه احتیاج به شکستن دارد . ( برهان ) . رشیدی وجه تسمیه را این طور بیان میکند که نبات و نمک ترکی بنظرچنین می آید که اطرافش را با تبر تراشیده باشند. ( فرهنگ نظام ) . || نوعی از انگور هم هست در آذربایجان و چون دانه آن بسیار سخت است بدان سبب تبرزد گویند. ( برهان ) . قسمی از انگور است لطیف و شیرین. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . نوعی از انگور. ( ناظم الاطباء ) . || صمغی باشد در نهایت تلخی و آن را به عربی صبر خوانند و معرب آن طبرزد باشد. ( برهان ) . رستنیی است در غایت تلخی و آن را الوا نیز گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) . دارویی در نهایت تلخی که صبر نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) :
تبرزد همان قدر دارد که هست
وگر در میان شقایق نشست.
سعدی ( ازفرهنگ جهانگیری ) .

روئیدن که در مورد گیاه و ریش انسان در ابتدای نوجوانی و غیره بکار می رود
واژه نبات
معادل ابجد 453
تعداد حروف 4
تلفظ nabāt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( نَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی nabAt
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
شاید روییدنی ها
نبات که از شکر درست میشودمعادل انگلیسی نبات
رستن فعل دستوریش چی میشه؟
بریس؟
از ریشه نبت و درمعنای "به جمع و ناب رسیده از درون طبیعت خدادادی و پراکنده"
نبات : نبات عربی ، ماده خوراکی سفت، بلورین و شیرین
crystallized sugar
نبات کلمه ای است که به معنی نبات داغ مثل وزن کلمه حروف عربی است که هرچه بیشتر حروف بذاری شیرین آن بیشتر است
اگر نبات را مساوی کنیم می شود =نیشکر زعفران وگلاب =نبات
موافقید ری بدید

ماده خوراکی سفت، بلورین، شیرین 😊
گیاه
نبات یعنی رویدنی ، گیاه و می تواند طبرزد، تبرزد ، تبرزه به معنای قند و شکر ، قند قرمز ، شکر ذوب شده قرمز رنگ ، نبات باشد.
در پهلوی " تبرزد"
اسم دختر در زبان لری بختیاری
نبات :نوات ( تلفظ )

شیرینک مالامال
Rock candy
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس