نجند

لغت نامه دهخدا

نجند. [ ن َ ج َ ] ( ص ) نژند. اندوهگین. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ نظام ). غمناک. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). افسرده. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) نژند.

فرهنگ معین

(نَ جَ ) (ص . ) نژند، اندوهگین .

فرهنگ عمید

= نژند

پیشنهاد کاربران

بپرس