پاداشت

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

پاداشت. ( اِ ) جزا و سزا نیکی یا بدی را : و پاداشت را از اینجا جزاگویند. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ). و جزا پاداشت باشد اِمّا بخیر و اِمّا بشر. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ).
|| جزای نیکی. ( اوبهی ). ثواب. مثوبة. مقابل بادافراه :
موافقان ترا و مخالفان ترا
ز مهر و کین تو پاداشت است و بادافراه.
معزی نیشابوری.
و رجوع به پاداشن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پاداش ( و این جزا و پاداش بیداد کارانست . ) ( تفسیر ابوالفتوح چاپ قدیم ج ۲ ص ۱۳۷ )
جزا و سزا نیکی و یا بدی را

فرهنگ معین

[ په . ] (اِمص . ) نک پاداش .

فرهنگ عمید

= پاداش

پیشنهاد کاربران

بپرس