پالیز


مترادف پالیز: باغ، بستان، پالیززار، جالیز، صیفی کاری، فالیز، کشتزار، لته، مزرعه

معنی انگلیسی:
field, garden, patch, kitchen - garden, melon, bed

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

پالیز. ( اِ ) فالیز. جالیز. باغ. بوستان. گلستان :
بپالیز چون برکشد سرو شاخ
سر تاج خسرو برآید ز کاخ.
فردوسی.
یکی شارسان گردش اندر فراخ
پر ایوان و میدان و پالیز و کاخ.
فردوسی.
بدو گفت گوینده کای شهریار
بپالیز گل نیست بی رنج خار.
فردوسی.
ستاره بریشان بنالد همی
بپالیز گلبن ببالد همی.
فردوسی.
که گم شد ز پالیز سرو سهی
پراکنده شد تخت شاهنشهی.
فردوسی.
پراکنده شد در جهان آگهی
که گم شد ز پالیز سرو سهی.
فردوسی.
بگسترد کافور بر جای مشک
گل ارغوان شد بپالیزخشک.
فردوسی.
ببالد بکردار سرو بلند
بپالیز هرگز نگردد نژند.
فردوسی.
شهنشاه بیند پسند آیدش
بپالیز سرو بلند آیدش.
فردوسی.
پیامی فرستاد نزدیک گو
که ای تخت را چون بپالیز خو.
فردوسی.
گل خو بپالیز شاهی مباد
چو باشد نیاید ز پالیز یاد.
فردوسی.
ز شادی دل خویش را نو کنم
همه روی پالیز بی خو کنم.
فردوسی.
بپالیز زیر گل افشان درخت
بخفت این سه آزاده نیکبخت.
فردوسی.
از ایوان و از کاخ و پالیز و باغ
ز رود و ز دشت و ز کوه و ز راغ.
فردوسی.
بیاراست شهری ز کاخ بلند
ز پالیز و ز گلشن ارجمند.
فردوسی.
بپالیز چون برکشد سرو شاخ
سرسبز شاخش برآید بکاخ.
فردوسی.
پر از نرگس و سیب و نار و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی.
فردوسی.
بفرمان ببردند پیروز تخت
نهادند زیر گل افشان درخت
می و جام بردند و رامشگران
بپالیز رفتند با مهتران.
فردوسی.
جهان چون بهشت دلاویز بود
پر از گلشن و باغ و پالیز بود.
فردوسی.
نویسنده را خواند و پاسخ نوشت
بپالیز کینه درختی بکشت.
فردوسی ( شاهنامه ج 4 ص 1945 ).
بپالیز بلبل بنالد همی
گل از ناله او ببالد همی.
فردوسی.
چو آمد [ سیاوش ] بدان جایگه دست آخت
دو فرسنگ بالا و پهنا بساخت
ز ایوان و میدان و کاخ بلند
ز پالیز و ز گلشن ارجمند
بیاراست شهری بسان بهشت بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بوستان، گلزار، کشتزار، زمین خربزه وخیار
( اسم ) ۱- باغ بوستان جالیز فالیز گلستان . ۲- کشتزار مزرعه . ۳- آنجایها که هندوانه و خربزه و گرمک و طالبی و کدو و خیار و چغندر و امثال آن کارند مزارع صیفی کاری : خربزه زار خیار زار کدوزار هندوانه زار تره زار.

فرهنگ معین

( اِ. ) ۱ - باغ ، بوستان . ۲ - کشتزار. ۳ - زمینی که در آن خربزه ، خیار و مانند آن بکارند.

فرهنگ عمید

۱. باغ، بوستان، پالیزگاه: به پالیز بلبل بنالد همی / گل از نالهٴ او ببالد همی (فردوسی۴: ۱۵۸۵ ).
۲. کشتزار.
۳. زمینی که در آن خیار، خربزه، هندوانه، و امثال آن ها کاشته باشند، باغتره.

دانشنامه عمومی

پالیز (اسدآباد). پالیز شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان اسدآباد در استان همدان می باشد. [ ۲] [ ۳] [ ۴]
مجید درویشی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: طرح ارتقای روستاهای «مزرعه بید» و «جنت آباد» به شهر از سالها پیش مطرح و در حال پیگیری بود که به تازگی نتیجه داد.
وی با بیان اینکه روستاهای یاد شده از شاخص های اولیه شهری اعم از جمعیت، عمران و آبادانی برخوردار هستند گفت: این طرح در هیات وزیران و معاون اول رییس جمهوری مصوب و «پالیز» به عنوان شهر جدید اسدآباد معرفی شد.
درویشی خاطرنشان کرد: اسدآباد، آجین و پالیز سه منطقه شهری این شهرستان هستند که امیدواریم اضافه شدن شهر جدید توسعه و آبادانی بیشتری برای مردمان این منطقه به ارمغان بیاورد.
در لغتنامه دهخدا معانی باغ، بوستان و کشتزار برای واژه «پالیز» ذکر شده است.
اسدآباد با ۱۰۰ هزار جمعیت در ۴۵ کیلومتری همدان واقع شده است.
این شهر به صورت رسمی در سال ۱۴۰۰ از دو روستای جنت آباد و مزرعه بید که در مجاورت یکدیگر قراردارند تشکیل شد .
جاده همدان - کرمانشاه نیز از بین این شهر و بین این دوبخش عبور میکند.
مردم این شهر ترک زبان هستند.
اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۹ دو روستای «مزرعه بید» و «روستای جنت آباد» با یکدیگر ادغام و شهر «پالیز» تأسیس گردید. [ ۲]
در واژه نامه دهخدا از «پالیز» به معنی باغ، بوستان و کشتزار یاد شده است. [ ۳]
عکس پالیز (اسدآباد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

باغ , بوستان, کشتزار

پیشنهاد کاربران

پالیز : پالیز اسم دختر ( فارسی ) باغ ، بستان ، مزرعه ، جالیز
پالیز، جالیز، بوستان و باغ
چگونه واژه پالیز تبدیل به فردوس و پردیس و Paradise یا باغ عدن و بهشت مبدل شد. واژه پارادیز از دو بن ریشه هندو اروپائی و ایرانی para. و peri بمعنای دور ا در و دائز daeza یا دیوار مشکل است، در اوستا، ( پائری دائزا pairi daeza یا دیوار دورادور ) . رویهم رفته پالیزی که دورا دور ان دیوار کشیده شده، که هنوز هم دیوار دور باغها درایران و بوستان ها دیده میشود. گزنفون سردار یونانی که تا نزدیکی ایران لشگر کشید ( در کتاب صعود یا Anabasis ) از فرهنگ ایران آگاه بوده و واژه ایرانی پارادائز para daeza را به یونان برد که بنام باغهای میوه و سیب جایگزین شد. بعدهاکشیشان مسیحی در اسفار پنجگانه عتیق با اعتقاد داستان باغ های سیب در بهشت واژه را با نام پارادیز Paradise یا باغ عدن و بهشت بکاربردند. چون عربها از حرف “پ” استفاده نمیکنند فردوس را بکار بردند، بطور کلی واژه بهشت، پردیس و فردوس و پارادیز را در ایران باستان معنی غیر از باغ عدن و بهشت میپنداشتند . ( فرهنگ ریشه های هندو اروپائی ربان فارسی دکتر آریانپور و همچنین از online etymology )
...
[مشاهده متن کامل]

“the garden of Eden, " from Old French paradis "paradise, garden of Eden" ( 11c. ) , from Late Latin paradisus "a park, an orchard; the garden of Eden, the abode of the blessed, " from Greek paradeisos "a park; paradise, the garden of Eden, " from an Iranian source similar to Avestan pairidaeza "enclosure, park" ( Modern Persian and Arabic firdaus "garden, paradise" ) , a compound of pairi - "around" ( from PIE root *per - ( 1 ) "forward, " hence "in front of, near, against, around" ) diz "to make, to form ( a wall ) . " The first element is cognate with Greek peri "around, about" ( see per ) , the second is from PIE root *dheigh - "to form, build it
The Greek word was used by Xenophon and others for an orchard or royal hunting park in Persia, and it was taken in Septuagint to mean "the garden of “Eden, " and in New Testament translations of Luke xxiii. 43 to mean "the Christian heaven, place where the souls of the righteous departed await resurrection" ( a sense attested in English from c. 1200; extended from c. 1400 to the Muslim heaven ) . Meaning "place of extreme beauty, blissful state like or comparable to Paradise" is from c. 1300. The Gates of Paradise originally meant "the Virgin Mary" ( late 14c. ) ”

پردیس به چم ( بوستان، باغ )
در اوستایی واژه ( پردیس ) به دیسه ( PAIRIDAEZA ) و در سانسکریت به دیسه ( PARI DEHMI ) بوده است.
واژگان ( پالیز، فالیز، جالیز ) با واژه ( پردیس ) همریشه هستند. ( دگرگونی آوایی ( د ) / ( ل ) در زبان ایرانیِ خاوریِ بلخی رواگمند ( =رایج ) بوده است. )
پالیز : باغ
پالیز:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " پالیز" می نویسد : ( ( پالیز که در ریخت " پادریز " و" پاریز " نیز به کار رفته است ، به معنی بوستان و گلزار است . این واژه از پَئیری دَئِزه باز مانده است که نام باغ آرمانی و بهشت آریایی در اوستاست . ریخت های دیگر از آن " پردیس و " فردیس " و " پردیز " است و ریخت تازی شده ی آن " فردوس " . این واژه ی باستانی ایرانی در زبان های باخترینه نیز کاربرد یافته است : paradis است و در انگلیسی paradise و در آلمانی paradies و در اسپانیایی paraīso ؛ ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( به پالیز ، زیرِ گلْ افشان درخت ،
بخفت آن سه آزاده ی نیکبخت ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 336. )

این اسم فقط دخترانه نیست . من پسرانه هم هست
خرمنی پر از گل
باغ

بپرس