پرخیده


مترادف پرخیده: ایما، رمز، مخالف

معنی انگلیسی:
accomplished, esoteric, mysterious

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

پرخیده. [پ َ دَ / دِ ] ( ن مف ) رمز و ایما و اشارت باشد. ( برهان ). ظاهراً این صورت و معنی از مجعولات دساتیر است.

دانشنامه آزاد فارسی

پَرخیده (تهران ۱۲۹۲ـ۱۳۴۴ش)
(نامِ اصلی: نورالهدی مظفری) بازیگر تئاتر و سینمای ایران. فعالیتش را از ۱۳۰۸ش با همکاری میراحمد صفوی با عملیات آکروباتیک در تماشاخانه های تهران آغاز کرد. در ۱۳۱۰ش با عضویت در «تروپ حسین خیرخواه» به بازی در تئاتر فردوسی پرداخت، در ۱۳۳۰ش به سینما روآورد، و در ۱۳۳۳ش به دوبلۀ فیلم مشغول شد. از عمدۀ نمایش های اوست: خسیس، عشق و افتخار، کارمند شریف، پرفسور، جزای روزگار، شاهزاده خانم تاتیانا، زورق بی صاحب، خان تاتار، بر روی خرابه ها، و مسافری از آن دنیا. پرخیده تحصیلات ابتدایی داشت، و کارش را در سینما با ایفای نقش در خواب های طلایی (۱۳۳۰ش) آغاز کرد. از سایر فیلم های اوست: یک نگاه (۱۳۳۰)، دختر سرراهی (۱۳۳۲)، گرداب عشق (۱۳۳۴)، لات جوانمرد (۱۳۳۷)، شانس، عشق، تصادف (۱۳۳۸)، دختری فریاد می کشد (۱۳۴۰)، مسافری از بهشت (۱۳۴۲)، و چهار تا شیطون (۱۳۴۴).

پیشنهاد کاربران

پرخید، پرخیده، فارسی سره [ پ َ دَ ] ( نام ) :
- از نام های اسطوره ای ایرانی
- سخن سربسته، راز، رازآلود، رازگونه، اسرار آمیز،
- درونی، لدُّنی، دانش باطنی، هنر فطری، فرجامین، انجام شده،
- با ایما و اشاره سخن گفتن، رازگونه گفتن پیامی، چشم ابرو آمدن، اشاره با چشم و ابرو کردن
...
[مشاهده متن کامل]

پرخیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) تفتیش کردن. برخیدن. ( معرب آن ) �زمخشری�.
- کاویدن، پی جویی، کندوکاو، جستن، جستجو، جویا شدن، پژوهیدن،
پرسیدن، باز جویی، آزمودن، بررسی کردن،
- وارسی کردن، رسیدگی کردن، سرکشی، بازرسی، تحقیق کردن
استنطاق و استفسار کردن،

بپرس