پرداد

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

پرداد. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) پرعدل. بسیارعدل. پر از عدل و داد :
ورا گشت آن شاهی آراسته
جهان گشت پرداد و پرخاسته.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) پر عدل بسیار عدل .

فرهنگ عمید

پرعدل، پر از عدل وداد.

پیشنهاد کاربران

اسم پسرم رو پرداد گذاشتم در سامانه ثبت احوال هم موجود هست
واسه ی نام پسر انتخاب بشع
نخستین آفریده شده

بپرس