پیتو

گویش مازنی

/pito/ پاپیچ – ساق بند & کشک

پیشنهاد کاربران

در زبان پارسی بازستان و یا اگر دقیق تر بگوییم پارسی اوستایی که زبان زرتشتی محسوب می شود، به غذا یا خوراک امروزی �پیتو� Pitu گفته می شد.
پیتو به دری آفتاب زمستان که در گوشه ای یا پای دیواری می تابد و کسانی جهت گرم خود آنجا جمع می شوند.
در گویش داوداباد اراک به ساقبند پا می گویند : پیتوبه یا پیتوه به پاشه
پیتو در ترکی. یعنی درسته. کامل.
به معنی غذا ( خوراک ) در پارسی میباشد
در ادبیات محلی تربت جام و تایباد، به معنای لمیدن و دراز کشیدن در زیر آفتاب گرم تابستان است. نوعی حمام آفتاب گرفتن است. پیتو کردن یعنی آفتاب گرفتن
در زبان محلی در رفسنجان به نوعی از پسته گفته میشود

بپرس