کاج خوردن

لغت نامه دهخدا

کاج خوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) سیلی خوردن :
همچو دزدان بکنب بسته ای آونگ دراز
دزد نی چوب خورد، کاج خورد مسخره نی.
سوزنی ( در لغز طبل ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سیلی خوردن کشیده خوردن : [ همچو دزدان بکنب بستهای آونگ دراز دزدنی چوب خورد کاج خورد مسخره نی ] . ( سوزنی در لغز طبل )

پیشنهاد کاربران

بپرس