کاشت
/kASt/
مترادف کاشت: حراثت، زراعت، زرع، فلاحت، کشاورزی، کشت
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- کاشت و داشت و برداشت ؛ از آن به سه عمل زراعت کنایت کنند.
|| ( فعل ) بمعنی روی برگردانید هم به نظر آمده است. ( برهان ). به این معنی محرف «گاشت » است. رجوع به «گاشت » در حرف گاف فارسی شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) زراعت کردن کاشتن : [ بر زیگری کاشت است و داشت و برداشت ] .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* کاشت و داشت: (کشاورزی ) کاشتن و نگهداری کردن.
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
کاشت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید